زنان تأثیرگذار در عاشورا؛ بانو دُلْهُم مشوق اصلی زُهَیر برای همراهی با امام حسین(ع)

  • انتشار: ۲۱ سرطان ۱۴۰۳
  • سرویس: دین و اندیشه
  • شناسه مطلب: 186975

تاریخ کربلا یک تاریخ و حادثه مذکّر ـ مؤنّث است؛ حادثه ‏اى است که مرد و زن هر دو در آن نقش دارند؛ ولى مرد در مدار خودش و زن در مدار خودش.

بانو دُلْهُم، همسر زُهَیر چه نقشی در واقعه عاشورا داشت؟

از جمله زنانی که جزء خاندان حضرت امام حسین(ع) نبودند ولی از خود عظمت به یادگار گذاشتند، همسر زهیر ابن قین بجلی است که عامل اصلی انقلاب احوال و نجات زهیر از اعماق جهنم و رساندن او به عالی‌ترین درجات بهشت می‌شود.

زهیر، عثمانی بود. عثمانی‌ها معتقد بودند خون عثمان بر گردن حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام است و به همین دلیل دشمن حضرت بودند. یعنی نه‌تنها به اهل بیت(ع) معرفت نداشتند، دشمن هم بودند.

بازگشت زهیر و امام حسین(ع) از حج تقریباً در یک زمان بود؛ عده ای از افراد دو قبیله «بنی فزاره» و قبیله «بجیله» نقل کرده اند که: ما همراه زهیر بن قین از مکه خارج شده و رو به سوی شهرمان می رفتیم. کاروان ما در پی کاروان حسین(ع) حرکت می کرد. هرجا که امام(ع) اقامت می کرد و منزل می گزید ما کمی عقبت تر می رفتیم و در طرفی دیگر منزل می کردیم. در یکی از منزلگاه های بین راه که امام حسین(ع) آنجا اقامت گزیده بود، ما ناچار شدیم که در نزدیکی آن حضرت منزل کنیم، مشغول غذا خوردن بودیم که قاصد امام حسین(ع) سوی ما می آید، او نزدیک ما آمده سلام نمود و گفت: ای زهیر بن قین! اباعبدالله مرا به سوی تو فرستاده تا به تو بگویم که نزد او بروی. با شنیدن این پیام، همه ما لقمه های غذایی را که در دست داشتیم، انداختیم و چنان بی حرکت و بهت زده شدیم که گویی پرنده ای بر سر ما نشسته است. زن زهیر (دیلم بنت عمرو) رو به زهیر کرده و گفت: سبحان الله! پسر پیغمبر قاصد را نزد تو فرستاده که پیش او بروی و تو دعوت او را رد می کنی. برو ببین چه می گوید!

زهیر پس از شنیدن سخنان همسرش، خدمت امام رفت، دیری نپایید که با صورتی نورانی و خندان بازگشت، دستور داد که خیمه هایش را بکنند و آن را در نزدیکی خیمه امام حسین(ع) بر پا نمایند.

زهیر آنقدر دلش مجذوب حسین شده بود که به افراد کاروانش گفت:هر کس از شما که می خواهد همراه من باشد بیاید، والله این آخرین دیدار من با شما می باشد.

دلهم دلش قنج می‌رفت از سخنان زهیر. خیالش آسوده بود که رسالتش را خوب به جا آورده و در مسیر همسری برای زهیر سنگ تمام گذاشته است. خیالش راحت بود که زهیر عاقبت بخیر شده است و کیست که نداند حق همسری جز این نیست که همسفر همسرش باشد تا بهشت؟ و دلهم خوب همسفری بود.

زهیر پس از ملاقات با امام حسین(ع) به همسرش گفت: من تو را طلاق دادم، زیرا دوست ندارم که تو در راه من دچار بلایی شوی، من قصد دارم که همراه امام حسین(ع) رفته و جسمم را فدایش نموده و روحم را سپر بلای او کنم. سپس اموالی را که متعلق به همسرش بود، به او داده، و او را به یکی از پسر عموهایش سپرد تا نزد خاندانش برگردد.

زن زهیر برخاست، شروع به گریستن نموده و با زهیر خداحافظی نموده و در حقش دعا نموده و گفت: خداوند یار و یاورت باشد و هر چیزی را که خیر نور در آن است، برایت پیش آورد. خواهش من از تو این است که در روز قیامت شفیع من گردی و نزد جد حسین(ع) مرا نیز به یاد آوری.

درباره‌ی همسر زهیر ابن قین دو نقل است: یکی اینکه همسر زهیر در کربلا هم بود و از اسرا و حتی شاهدان فاجعه کربلاست. اما نقل مشهور این است که زهیر، همسرش را با کسانی که همراه او بود به کوفه بازگرداند و موقعی که می‌خواستند جدا شوند همسر با چشمان گریان گفت «تو در رکاب پسر پیامبر به شهادت نائل می‌شوی. در روز قیامت من را فراموش نکن» و درست هم می‌گفت چون او عامل این تحول شده بود.

همسر فداکار زهیر با تشویق و ترغیب شوهرش به یاری سیدالشهداء و پاسخ مثبت دادن به دعوت آن حضرت، باعث شد زهیر اهل نجات و رستگاری شود و به سمت سعادت ابدی برسد.

نه اینکه زهیر از وقتی به چشم‌های حسین نگاه کرد حسینی شده باشد؛ زهیر از همان زمان که منزل به منزل به دنبال دوری از امام بود، خیمه به خیمه به امام نزدیک‌تر می‌شد. زهیر دفع می کرد و امام مدام جاذبه داشت. اصلاً همین جاذبه بود که عاقبت پای پیک را رساند به خیمه زهیر.

اما زهیر عیار مردانه‌ای داشت که به مدد روشنگری همسرش گداخته شد. زهیر حسینی شد و همسرش تا ابد حسرت زنان عالم را در روشنگری برای راه حسین معطوف به خود کرد.

منابع:

زنان عاشورایی، زهرا یزدان پناه قره تپه، ص۱۲۷ ۲٫ زنان عاشورا، سید احمدرضا حسینی، ص۲۵۸

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟