امارت طالبانی، امارت جمع آوری

  • انتشار: ۸ حوت ۱۴۰۲
  • سرویس: دیدگاه
  • شناسه مطلب: 173640

از زمان ظهور طالبان در افغانستان، دوسال و اندی می گذرد. گروهی که در خلا قدرت، به راحتی حکمرانی را در دست گرفتند و با شیوه های غیر معمول، قوانین بدوی خویش را  تصویب کردند و به اجرا درآوردند. در دوره ای که انسان هزاره سوم به ساختارهای نوین اجتماعی و فرا تمدنی به خود می بالد عملکردهای عصر حجری امارت طالبانی ، وصله ناهمگون دنیای کنونی است.
روش های اعمال قدرت طالبان، بسیار بدوی و به دور از رفتارهای مدنی است ، غارنشینانی که یکباره قصرنشین شدند با ادبیات و گفتمان ” تحقیر، تمسخر، برتری نژادی، تفرقه افکنی، فرافکنی، جهالت ، شایعه سازی، دورویی و دروغ” …  با مردم خود روبه رو می شوند. در این میان،  اما آنچه بیشتر از هرچیز دیگر در این مواجهه و رویارویی وجود دارد؛ علاقه ی زیاد امارت طالبان به جمع آوری است. تیم های مسلح طالبان ، به یکباره در ساحه ی اجتماع ظاهر می شوند و چیزی یا اشیایی یا کسانی را با زور تفنگ و مرمی با خود بار می کنند و می برند.  آنان این شیوه ی جمع آوری را در موضوعات مختلفی انجام دادند و معمولا  اعتراض کنشگران اجتماعی و حقوقی بین الملل را همراه داشته، اما حکومت امارت کماکان به این مخالفت ها بی توجه هستند و گاهی آن را دخالت در امور داخلی می دانند.

فهرستی از جمع آوری ها را مرور کنیم:

-جمع آوری قومیتی و کوچاندن مردم بومی به ویژه هزاره ها و جایگزینی آنان با پشتونهای کوچی و اخیرا تی تی پی
-جمع آوری نمادهای شیعی در مراسمات دهه محرم و پایین کردن بیرقهای عزای حسینی
-جمع آوری درسهای فقه جعفری از نصاب دانشگاهی و غیر رسمی کردن مذهب شیعه در افغانستان
-جمع آوری ادوات رسانه ای از مراکز خبری در ولایات مختلف و بازداشت فعالان رسانه ای
-جمع آوری نمادهای فارسی از مشاهیر ادبی در سطح شهر و دانشگاه ها
-جمع آوری مالیاتهای سنگین از مردم، از خانه و ملک گرفته تا مغازه و محصولات دامی و طیور و عوارض شهری (صفا شهر)
-جمع آوری وجوهات شرعی زکات ( به جبر گرفته می شود، علاوه بر  مالیات سنگین )
-جمع آوری برخی مشاغل سبک مانند دستفروشی و کراچی بانی ، جریمه و مصادره ی بعضی از اموال دستفروش به بهانه ی نظم شهری
-جمع آوری مشاغل بانوان ، دکان ها و آموزشگاههایی که بانوان مصروف تعلیم و کارورزی بودند
-جمع آوری مکاتب متوسطه دخترانه و بستن دانشگاهها به روی آنها و محرومیت بانوان از تحصیل
-جمع آوری کتابهای فارسی ، منابع تاریخ و فرهنگ اقوام غیر پشتون و همچنین کتابهای جهاد و مقاومت ( به ویژه یادنامه های شهید عبدالعلی مزاری و احمد شاه مسعود ) از کتابخانه دانشگاهها، مراکز عمومی، انتشارات و کتابفروشی های سطح شهر
-جمع آوری فعالان حقوق بشر و معترضین به سیاست های تبعیض طالبانی
-جمع آوری موبایل های شخصی و رصد اطلاعات آنها تا بهانه ای برای بازداشت افراد پیدا کنند. از سوی دیگر طالبان مراقبند تا از مراسم شلاق و تادیب جمعی مردمان، عکسی نشر نشود و از  دستگیری افراد، خبری درز نکند  تا  به راحتی جریانات را طبیعی بسازند. همچنین امارتی ها مانع تصویربرداری و فیلم از حادثه انفجارات و ترورها می شوند تا علیه خودشان مستند نشود همچنین به خانواده قربانیان هشدارمی دهند با رسانه ها مصاحبه نکنند. با این شگرد، اطلاعات حوادث، صرفا در دست امارت می ماند و رسانه ها حق جمع آوری اطلاعات ندارند . طالبان اینگونه بهتر می توانند خبرها را دستکاری کرده ، و در جهت اهداف خود ، نشر دهند.
-جمع آوری شماره تلفن ها و مشخصات نظامیان و حکومتی های پیشین تا راهی برای دستگیری و مجازات آنان و مخالفان طالبان در آن سوی مرزها یافت شود .
-در طرح تلاشی خانه ها به بهانه حکومتی های فراری ، جمع کردن ادوات نظامی و اسلحه هایی که مردم از گذشته برای دفاع خود در برابر دزد و راهزن ، همراه داشتند.
-و در آشوب جدید، جمع آوری بانوان از سطح شهر به بهانه حجاب ، اختطاف و ربودن دختران جوان برای بدنام کردن خانواده ها و گرفتن پول و باج بدل آزادی آنها.
تا باشد بهانه های جدید برای جمع آوری های جدید …

پرسش اینجاست: طالبان، چیزهایی که با خود جمع کرده و اغلب به جای نامعلوم می برند، روی چه حسابی است؟! با این انباشته ها چه می کنند؟! آیا منطقه ی  جدیدی می سازند و این وسایل، برای تامین آدم ها و اشیای آن دیار است؟! یا در اتاقهای سلاخی، هرچیزی را به فراخور موضوعش، قطعه قطعه و تجزیه می نمایند … نتیجه پروژه جمع آوری چیست؟! به جای اشیا و اشخاص جمع آوری شده، چه چیزهایی را جایگزین می سازند تا مردم بهتر زندگی کنند . چگونه در کنار این جمع آوریها، آرامش را در جامعه حاکم می سازند؟

آیا به جای استاد دانشگاه که از وظیفه تعلیق و به محبس فرستاده شده، استاد دیگری در سطح آموزشی بالاتر و تخصص بیشتر برای محصلان می آید!! یا اینکه طالبی می آید که به دانشجوی آکادمیک ساینس ، احکام بیاموزاند!!
مالیات را در کجا خرج می کنند ! از عواید آن چند شغل، چند بیمارستان ، چند مجتمع … در شهر تاسیس می شود که به نفع مردم منطقه باشد؟
کتابها را کجا می برند و به جای معرفت های مصادره شده، کتابخانه ها را با چه کتابهایی انباشته می سازند؟ محصلان به جای آشنایی با تاریخ و فرهنگ اقوام و شناخت اسطوره های مقاومت ، با چه مضامینی آشنا شوند!! آیا قفسه ها از کتابهایی درباره ی ساخت خانه در کره مریخ و ماه انباشته می شود و دانش جویان در رویای خود، به دنبال تصاحب قصر و حوری در فضا باشند ، همانگونه که حاکمان خودخوانده در طی سی سال رویای تصاحب بهشت افغانستان و حوران مجاور را دنبال کردند؟!
وقتی در گفتار شهر و ادبیات درس، فارسی شیرین سخن یافت نشود، مراسمات و آیین های فرهنگی جامعه، با کدام زبان برابر با قد و قواره ی فارسی ادامه یابد؟!
دختران اختطاف شده و شکنجه شده، بعد از آزادی، چگونه عزت نفس  داشته باشند و  به دور از ملامت فامیل ، بدون دغدغه، زندگی خود را ادامه دهند؟
آیا به جای کراچی مصادره شده، به دستفروش، جای دیگر مغازه می دهند!!
 

پس از این جمع آوری ها؛ آنچه در کف شهر ماند صرفا آداب بدوی و مناسک قبیله ای امارت است که با اسلحه های جنگی به شدت محافظت می شود.
برخورد خشونت بار همراه سرکوب به صورتی پیش رفت که سرکهای کلان شهرهای افغانستان، ماههاست که راهپیمایی مسالمت آمیز ، به خود ندیده است . معترضان برای بیان خواسته ها به اجتماعات سرپوشیده رفته و با ملاحظات رسانه ای، نظر و شکایت خود را نه برای دولت خودخوانده، بلکه برای سازمانهای بین المللی و جامعه جهانی بیان می کنند .  بانوان معترض به رفتار طالبانی، ویدئوهای بسیار نشر کرده اند  و در فضای بسته، نقد خویش را به گوش جهانیان می رسانند.
این نوع برخورد از سوی دستگاه حاکم، خفقان را در جامعه تشدید می کند تا جایی که مردم به جای رفتارهای مدنی با یکدیگر برخوردهای فیزیکی دارند. مانند خشونت های پیاپی در خانواده ها بر زنان به ویژه بانوان برگشته از زندان طالبان؛ مردان از ترس گرفتارنشدن در قانون طالب تلاش دارند تا حد ممکن، زیردست خود را ، زیر فشارهای روحی و آزارهای جسمی قرار دهند، ممکن است دخترش باشد  یا همسر یا خواهر او . گویا مردان خانواده در قفس طالبانی، زندانبان زنان فامیل شده اند …
در این جامعه،  تشکیل گروپ و تیم سازنده به حداقل خود خواهد رسید و تعصبات فراگیر قومی، به تعصبات سیستماتیک اداری حکومتی تبدیل می شود. نتیجه چیست؟ هر عنصری که بیشتر از همه در معرض جمع آوری باشد بی شک ضربه پذیرتر خواهد بود تا زمانی که کاملا از صحنه ی اجتماع  حذف شود. در قوانین امارت علیه زنان، چنین مساله ای روشن است: مرگ اجتماعی زن در جامعه ی افغانستان.
چنین شیوه ی سرکوب و خفقان تنها در شان امارت مرتجع طالبانی است. گویا امارت تصور نموده با پروژه جمع آوری می تواند مدت های زیادی حکومت کند.  سبک و روش این کار ، نشان از شیوه های  اطلاعاتی، استخباراتی دارد. وزارت استخبارات امارت بر همه ی زوایای پیدا و پنهان زندگی مردم  افغانستان سایه انداخته است. بنابراین می توان گفت:  امارت طالبان تنها ماهیت نظامی – استخباراتی دارد و طالبان طرح حکومتداری ندارند!
 

نهادهای بین المللی  با تهیه آمار کمکهای ضروری و گزارش آن ، وضعیت نامناسب اقتصادی مردم افغانستان را  اطلاع رسانی می کند و درصدی از کمک ها را از کشورهای مختلف جذب می کند . سوال اینجاست : در داخل خاک افغانستان، استراتژی های اقتصادی امارت طالبان چند درصد این ضروریات را پوشش می دهد؟ در حالی که عکس این مطلب نشر شده است. امارت متهم شده به انحراف کمکهای جهانی از مسیر خود ، نظیر آنچه که در فاجعه ی زلزله هرات از ماجرای فروش کمک ها در بازار سیاه گزارش شد.
 
علاوه بر کمکهای بین المللی ، معاملات تجاری ، محل دیگر تامینات اقتصادی مردم است . امارت همواره در گزارشات خود روی آن مانور می دهد به ویژه پروژه های انکشافات معدنی را به صورت پررنگ، رسانه ای می کند.
تعداد محدود معادن در یک کشور کفایت می کند تا با فعال سازی پروسه انکشاف در سطح ملی و بهره برداری فنی  معادن و صرف عادلانه ی عواید آن ، درصد زیادی از احتیاجات آن سرزمین مرتفع شود . درحالی که در کشور معدن خیز افغانستان معلوم نیست، چه مقدار از عواید فروش کانسنگها ی قیمتی، برای مردم این دیار ، تولید ثروت می کند؟! عواید تاراج معادن افغانستان به کجا می رود و امارت چند درصد آن را برای صاحبان اصلی این سرزمین یعنی مردم افغانستان هزینه می کند ؟!

نمی توان مهاجرت گروهی فارغان دانشگاه و فرهیختگان به کشورهای همسایه در قالب نیروی کار ساختمانی و کارگری ارزان  را از برنامه های اقتصادی موفق امارت برای پیشرفت افغانستان دانست؟! …
 با جمع آوری مشاغل بانوان ، منزوی کردن فعالان اقتصادی ، همچنین جمع کردن مالیاتهای سنگین از مردم و عدم بسترسازی برای ایجاد شغل، اقتصاد شکوفا نمی شود . بلکه کارو تلاش شبانه روزی زن و مرد این دیار و فعالیت متخصصان دانشگاهی بر روی پروژه های ملی  و فعال سازی پروسه ی تولیدات داخلی ، اقتصاد افغانستان را شکوفا می کند.
 
مسلما با جمع آوری نخبگان و محصور ساختن آنها در محبس ها و زندانهای خانگی،  امکان ندارد کشور در مسیر رشد قرار بگیرد . یافتن راهکارهای حل چالش و  پیدا کردن مسیرهای پیشرفت افغانستان ، در گفت و گوهای آزاد بین نمایندگان مردمی و فرهیختگان  و اجرا شدن دستورالعمل های برخاسته از این مناظرات است.
 
در سطح امنیت عمومی، قوانین بازدارنده و منع کننده ی رفت و آمد، بیانگر تامین امنیت از سوی امارت نیست بلکه همکاری مردم نقش بیشتری در امنیت دارد. مردم با رفت و آمد نکردن خودشان باید امنیت خود را تامین کنند. اگر کسی در جایی تیربار شد و از بین رفت تقصیر خودش است نباید از منزل خارج می شد. اگر دختری ربوده شود سپس جنازه و قطعات بدنش را به فامیل تحویل دادند ، خانواده نباید گله مند باشد چون جای دختر در خانه است. اگر نوجوان ورزشکاری در انفجار ورزشکاه قربانی شد تقصیر خانواده اش است نباید فرزند خود را برای مسابقات تشویق نماید ، کلپ جای امن نیست و مواردی ازین قبیل .  امارت با تلاشی  خانه به خانه و مصادره سلاح دفاعی  و برهم زدن لایه حفاظت مردمی ، چکونه ادعای تامین امنیت دارد؟ در برابر شرارت های افراد مسلح مجهول الهویه، برای امنیت مردم چقدر هزینه می کند!!!
 
افغانستان سرزمینی است که مردمانش همواره خود را برای حاکمان هزینه کردند تا از نردبان مردم، آنها به جایی برسند و پس از چندی به سرا و سرزمین دیگر بروند و سپس در حکومت بعدی، کسان دیگری بیاید و باز همین مردم برای نام و نشان آنان از زندگی خویش هزینه کنند و آنان را بسان گذشتگان جایگاهی بدهند و این سلسله همآره تکرار شود ….
 

امارت طالبان در دوسال و اندی نشان داد تمرکز او صرفا نظامی گری برای تصاحب قدرت و تثبیت آن است. از هر ابزاری  بهره گرفت تا قدرت را ازدست ندهد ، گروگان نگهداشتن مردم و بدنام کردن افغانستان در سطح جهانی برای خنثی کردن اعتراضات مدنی ، لابی گری منطقه ای و بین المللی  برای امتیاز گیری سیاسی، تاراج کردن امکانات طبیعت افغانستان برای پرکردن خزانه های خود ، پرورش سرمایه های انتحاری و انفجاری برای تهدیدات پیش رو …
 
در این مدت مردم از نظر اقتصادی، آموزشی، بهداشت جسمی روانی آسیب های بسیاری دیدند و افغانستان در ابعاد مختلف فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی … به اندازه ی سالها رکود، به عقب بازگشت .
 
معصومه رحیمی
پژوهشگر

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟