از معامله مغبونانه تا قمار عاشقانه
- انتشار: ۲۹ جوزا ۱۳۹۹
- سرویس: دیدگاهسیاست
- شناسه مطلب: 88234
اعلام جمعیت هزارهها و شیعیان، از سوی وزارت خارجه امریکا، به لحاظ علم آمار از بنیان اشتباه است. مثل آن است که دولت افغانستان، بدون جذب سرمایه، بدون شرکتهای سرمایهگذار، بدون تاسیس شرکت خاص پروژه از سوی شرکتهای سرمایهگذار، بدون پیمان کار، بدون عقد قرارداد، بدون حفاری، اعلام کند که از معدن سنگ حاجگگ ده هزار تن سنگ آهن استخراج کرده است! این یعنی لاف و حرف مفت. در اعلام جمعیت و نفوس همهمین گونه است. وقتی سرشماری نیست و قتی آماری نیست، سخن گفتن و حدس زدن از نفوس یک قوم، پیروان یک مذهب یا جمعیت کلی کشور، بیمعنا است.
اما پشت اعلام این آمار نادقیق و نا منطبق با علم آمار؛ احتمالا اهداف سیاسی نهفته باشد. حکومت ترامپ در آستانه انتخابات ریاست جمهوری این کشور، قبل از این، پروسه صلح افغانستان را به پروژه تبدیل نمود؛ خود با طالبان موافقت نامهای را به امضا رساند؛ اما، امتیاز رهایی پنجهزار زندانی طالبان را از جیب مردم و حکومت افغانستان پرداخت. اینک حکومت و مردم افغانستان با یک معامله مغبونانه و یک پروژه صلح سردرگم و نا معلوم، روبرو هستند. حکومت افغانستان امتیازهای هنگفت میدهد، بدون اینکه چیزی بدست آورد، و بدون اینکه بداند سرنوشت این پروژه به کجا ختم خواهد شد.
ترامپ، در سیاستخارجی رئیس جمهور ناموفق است. او در سیاست خارجی، پس از هر مذاکره و برداشتن قدمهای ناچیزی، در راستای معامله و توافق، عاشق طرف دیگر معامله میشود. چنانکه پس از مدتها فحاشیهای شخصی با رهبر کره شمالی، در نهایت، تنها با یک دیدار دو جانبه، عاشق وی شد و کلمات ستایش آمیز و عاشقانهای در مورد او به زبان آورد. او با این حرفها طرف مقابل را به ادامه معامله ترغیب میکند تابرای خود امتیازی بدست آورد و آن را علم کند که ظاهرا الهام گرفته از کارهای قمارخانهای است.
ترامپ اینک عاشق رهبران طالبان است. هرچند به لحاظ پیامدهای سیاسی به صورت علنی آن را اعلام نمیکند؛ پشت پرده اما احتمالا حرفهای عاشقانه و بسیار داغی گفته میشود.
میدانیم که مذاکرات بین الافغانی در پیش رو است. بهصورت قطع، چیدمان تقسیم قدرت به میان میآید و از طرف دیگر میدانیم که طالبان به لحاظ داشتن گرایشهای قومگریانه، فرقهگرایانه و افراطی، جایگاه درخورشانی برای هزارهها و شیعیان قائل نیستند. کارنامه قبلی و موضعگیرهای فعلی طالبان گواهی براین مدعا است. بنابراین جایگاه هزارهها و شیعیان در مذاکرات صلح و تقسیم قدرت احتمالی، مسئله مهم خواهد بود؛ لذا قمارزدن و تقلیل دادن آمار هزارهها و شیعیان، از سوی وزارت خارجه حکومت ترامپ، به نوعی امتیاز غیر مستقیم حکومت او برای طالبان و جلب توجه بیشتر آنان تلقی میگردد.
در آمار اعلام شده، از سوی وزارت خارجه امریکا، اشتباه دیگر نیز وجود دارد و آن اینکه قومیت و مذهب باهم ترکیب شدهاست و این نشان میدهد که تهیه کنندگان و اعلام کنندگا آمار، با واقعیتهای ابتدایی افغانستان نیز آشنایی نداشتهاند. در افغانستان هزارههای داریم که شیعه نیستند و از طرف دیگر شیعیانی داریم که هزاره نیستند.
این را نیز باید گفت که در تقسیمبندی جمعیت افغانستان به قومیت، برای توزیع قدرت، خیر کثیر نهفته است؛ با اینکه برخی آن را شر بلیغ میدانند؛ همانگونه که در دسته بندی این کشور، به لحاظ مذهب، شرعظیم قابل تصور است، هرچند که برخی آن را خیر کثیر و معنویت وافر میدانند. پس بهتر است افغانستان به لحاظ ترکیب جمعیت، به پشتون، تاجیک، هزاره ازبک و غیره تقسیم شود تا شیعه و سنی.
به لحاظ شرایط مطلوب عرصه سیاست، تمام امتیازها باید برمبنای حقوق شهروندی تقسیم گردد؛ ولی اینجا افغانستان است و واقعیتهای خاص خود را دارد. در مقام انتخاب بد و بدتر، یا انتخاب شر قلیل یا شر عظیم، انتخاب گزینه اول، اولویت دارد. بنابراین، در عرصه سیاست و حکومت ابتدا باید باروهای مذهبی را کنار گذاشت و این باورها را در جایگاه طبیعی خود، یعنی امور شخصی و عبادی قرارداد و با حقوق قومی تمرین کرد. در نهایت حقوق قومی نیز روزی قهراً، ناکارآمدی خود را نشان خواهد داد و ما به حقوق شهروندی خواهیم رسید که البته احتمالا مربوط به نسلهای آینده میشود.
دکتر سید جواد سجادی
نظرات(۰ دیدگاه)