زنان جنگافروز
- انتشار: ۴ عقرب ۱۳۹۶
- سرویس: بین المللدیدگاهسیاست
- شناسه مطلب: 32453
باورم این است که جنگ از ذهن مردان آغاز میشود و برای صلح باید ذهن زنان را جستجو کرد اما ایکاش همیشه همینطور میبود. متأسفانه در تاریخ معاصر، تعدادی از زنان بوده و هستند که جنگ و خشونت از تاریکخانه ذهن آنان رهبری و صلح در پیچوخم هزارتوی روحیه لطیفشان خفه شده است. چند نمونه را با هم مرور میکنیم تا سخنی به بیراه نگفته باشیم.
مارگارت تاچر
اگر سِنی از شما گذشته باشد، اسم «بانوی آهنین» را شنیدهاید. این خانم، «مارگارت تاچر» نام داشت و نخستوزیر اسبق بریتانیا بود. تاچر یکی از آتشبیاران معرکه جنگ انگلیس و آرژانتین به شمار میرفت. سیاست این خانم آهنین باعث شد که خونهای زیادی از بریتانیاییها و آرژانتینیها بر سر مالکیت جزیره «فالکلند» ریخته شود. البته فراموش نکنیم که او یکی از گردانندگان جنگ افغانستان در دهه 80 قرن گذشته میلادی نیز بود. همان جنگی که با گذشت نزدیک به 40 سال، هنوز شعلههای آن فروکش نکرده است.
ایندرا گاندی
اگر «جواهر لعل نهرو» را بشناسید، حتماً دخترش «ایندرا گاندی» را نیز میشناسید. نهرو، زمانی که در زندان بود، کتاب سهجلدی «نگاهی به تاریخ جهان» را برای ایندرا دختر نوجوانش نوشت. نهرو وقتی این کتاب را مینوشت، تصور نمیکرد که روزی دخترش سیاستمدار شود و فرمان قتل همنوعان خود را صادر کند. ایندرا وقتی جوان شد، به سیاست روی آورد و به خاطر استعداد و فراستی که داشت، مقام و جایگاه نخستوزیری هند را احراز کرد. ایندرا گاندی که با گاندی مشهور ارتباط نَسَبی و خونی ندارد، همان خانمی است که در دوره نخستوزیری خود، با گسیل ارتش هند به «معبد طلایی» سیکها در شهر «امریتسار» دستور کشتار سیکها را صادر کرد. در این حادثه که به قتلعام شبیه بود، بیش از 800 نفر از اعضای فرقه سیک کشته شدند. مدیریت خشن جنگ کشمیر از دیگر ابتکاران ایندرا بود که در زمان نخستوزیریاش، جان هزاران نفر را گرفت. البته همین روحیه خشن ایندرا، سرانجام باعث مرگ او نیز شد. 31 اکتبر سال 1984، آخرین روز زندگی ایندرا بود. او به دست دو تن از محافظان سیک خود کشته شد.
گلدا مئیر
خانم «گلدا مئیر» یا «مایر» نخستوزیر سابق اسرائیل بود که جنگ «یوم کیپور» یا نبرد سال ۱۹۷۳ که به جنگ اعراب و اسرائیل نیز مشهور است، نتیجه تصمیم او بود. البته این نبرد با جنگ 6 روزه که در سال 1967 بین کشورهای عربی و اسرائیل رخ داد، اشتباه گرفته نشود. در جنگ کیپور که مدیر و گرداننده آن خانم گلدا بود، هزاران نفر جان شان را از دست دادند. همچنین وی در دوره نخستوزیری خود، به بهانه مقابله با تروریسم و تلافی ماجرای المپیک مونیخ 1972 دستور داد همه رهبران گروههای مخالف اسرائیل را ترور کنند. همچنین گلدا مئیر در فوریه سال 1973 شخصاً دستور حمله به یک هواپیمای مسافربری لیبایی را صادر کرد و طی آن 107 سرنشین بیگناه هواپیما کشته شدند. البته کشتار هزاران زن و کودک فلسطینی در دوره نخستوزیر خانم مئیر، سرجای خود که به دستور مستقیم او صورت گرفت.
بینظیر بوتو
شاید شما بینظیر بوتو را با لبان پُرخنده و برخورد خوب و مناسب او با مخاطبانش بشناسید. من هم او را با خندهها و لطف خوشش میشناسم به خصوص پس از آن که کتاب «دختر شرق» یا خاطرات او را خواندم اما در پشت این خندهها، شیون و ناله هزاران زن بیوه افغان قرار داشت. دوره نخستوزیری او مصادف با جنگهای داخلی افغانستان و برآمدن طالبان بود. پاکستان در زمان جنگهای داخلی افغانستان، مثل الآن نقش محوری داشت اما پس از ظهور طالبان، رول این کشور در افغانستان به نقش اصلی تبدیل شد. زمانی که زنان افغان زیر تازیانههای طالبان ناله میکردند و کودکان این سرزمین بیپدر میشدند، بینظیر بوتو لبخند ملیحی که بدتر از نیش مار بود، بر لبان داشت. بینظیر بوتو، بارها از نقش دولتش در سازماندهی گروههای تروریستی مثل «لشکر طیبه»، «البدر» و طالبان سخن گفت. به رغم آن که ساختار نظامی و سیاسی در پاکستان طوری است که نظامیان و نیروهای اطلاعاتی این کشور، مستقل از دولت عمل میکنند اما در زمان نخستوزیری بوتو، دولت این کشور نیز پا به پای ارتش و سازمان اطلاعات این کشور حرکت کرد. سرانجام بوتو نیز قربانی سیاستهای خود شد و در آتشی که افروخته بود، سوخت. آخرین لحظات زندگی بوتو، شامگاه 27 دسامبر سال 2007 بود. او پس از این لحظه، به تاریخ پیوست.
آنگ سانسوچی
از سه سال بدین سو که مسائل میانمار را دنبال میکنم، درباره «آنگ سان سوچی»، چندین مطلب نوشتهام که او چگونه از یک خانم مظلوم به هیولای ظالم تبدیل شد. در این یادداشت قصد ندارم موضوعات همان مطالب را تکرار کنم اما فقط این نکته را اضافه میکنم که کمتر زنی را به قساوت و بیرحمی او میشناسم. همانطور که میدانید، سوچی جایگاه رهبری را در میانمار دارد. او بهرغم دریافت جایزه صلح نوبل، نه تنها با سکوت خود بر نسلکشی اقوام «روهنگیا» در این کشور صحه گذاشته بلکه عامل اصلی آوارگی هزاران زن و کودک نیز است.
نیکی هیلی
حدس میزنم که این خانم را نشناسید چون او چهره ناآشنایی در سیاست خارجی آمریکا است که در حال حاضر نمایندگی آمریکا را در سازمان ملل به عهده دارد. «نیکی هیلی» پس از سیطره ترامپ بر کاخ سفید، پشت میز سیاستسازی وزارت خارجه آمریکا نیز قرار گرفت و بر نقش و قدرت او افزوده شد. هیلی به عنوان یکی از بانفوذترین افراد در سیاست خارجی آمریکا عَلَم جنگ علیه کره شمالی را بر دوش برداشته و این کشور را به نابودی تهدید کرده است. همین خانم، ترامپ را نیز سِخَک میکند تا توافقنامه برجام با ایران را لغو یا حداقل اعتبار آن را کاهش دهد.
چند خانم جنگافروز دیگر را نیز در تاریخ معاصر سراغ دارم اما حدس میزنم که مطلب، کمی طولانی شد و به همین مقدار بسنده میکنم. این یادداشت تحریر یافت تا بدانیم برخی مواقع، روحیه لطیف و نرم زنانه، به دیو و عفریت خشنی تبدیل میشود که مثل مردها، دستور قتل و کشتار صادر میکند. سخن آخر این که چه میدانیم شاید اگر زنان در طول تاریخ به اندازه مردان در امور نظامی، سیاسی و کشورداری تصمیمگیرنده بودند، همپای مردان نیز مرتکب جنگ و جنایت میشدند.
محمد مرادی
نظرات(۰ دیدگاه)