حکمتیار، ناکام ترین رهبر سیاسی
- انتشار: ۲۹ میزان ۱۳۹۹
- سرویس: دیدگاهسیاست
- شناسه مطلب: 95863
حکمتیار را اگر ناکامترین رهبر سیاسی توصیف کنم حرفی به گزاف نگفته ام. او هیچگاه نخواست فاصلهی بین روئیاهای خود و واقعیتها را کم کند. حضور چهاردهسالهی وی در قیام عمومی علیه حکومت وقت را میتوان شرکت در شورشی از نوع بلوای ملاعبدالله لنگ در جنوب دانست؛ واپسگرایانه، ویرانگر، ضدارزشی و بیحاصل! حکمتیار جهاد مردم افغانستان را ابزاری مشروعیتبخش و وجههآفرین برای قدرتطلبیاش قرار داد و عملا در مغاک دهشت و تخاصم بیبازگشت قومی سقوط کرد. این مدعی پرسروصدای جهاد از یک سو در صفوف مردم علیه حکومت کارمل و نجیب جا زده بود و از سوی دیگر در شمال علیه مسعود میجنگید. او حتی طرحی از نوع اخوانی آن برای فردای کشور نداشت و شعارهای کلی و مبهم مانند اینکه ما یک حکومت اسلامی میخواهیم، سر میداد.
از نابختیاریهای این رهبر ناکام سیاسی اینکه هیچ وقت سرش به سنگ تجربه نخورد و همیشه کوشید زمانه و شرایط را به دلخواه خود برسازد که البته شدنی نبود. او در رقابت با مسعود هرگز به گوهر مقصود دست نیافت و دایما بازنده بود. پس از فرار از چارآسیاب در حوت ۷۳ از موضع ضعف نخستزیری دولت شهید ربانی را پذیرفت در حالی که در بهار ۷۱ آن را رد کرده بود و بخاطر دستیابی به قدرت مطلقه هزاران موشک بر سر مردم کابل فرود آورد.
درست به یاد دارم چند روزی از انفجار برجهای دوقلوی نیویورک نگذشته بود که آمریکا طالبان را تهدید به حمله کرد. حکمتیار با اینکه ظاهرا عضو ایتلاف ضد طالبان بود، به طرفداری از طالبان در مصاحبه با بیبیسی علیه آمریکا اعلان جهاد کرد. پس از آن فراخوان، عبدالواحد موسوی لاری وزیر کشور دولت خاتمی گفت ما در خاک خود اجازهی شیطنت به کسی نمیدهیم. حکمیتیار از ایران اخراج شد اما کجا رفت؟ انگار آب شد و رفت زمین! معلوم بود پاکستانیها وی را به جای امنی برده اند.
اکنون که حکمتیار ظاهرا به منظور تسهیل پروسهی صلح به آغوش پاکستانیها بازمیگردد دشوار نیست دریابیم که چه نوع صلحی در زهدان تعامل گلبدین-پاکستان شکل میگیرد و چه به حکمتیار میرسد.
هادی رحیمی زاده
نظرات(۰ دیدگاه)