با طالبان چه کنیم؟؟؟

  • انتشار: ۱۰ سرطان ۱۴۰۲
  • سرویس: دیدگاه
  • شناسه مطلب: 144233

رهبر طالبان در خطبه نماز عید قربان، تکلیف گروهش با شیعیان را به صورت واضح، روشن کرد.

او از پیروان مذهب شافعی در افغانستان که اقلیتی انگشت شمار هستند نام برد و و کم تعداد بودن آنها را اصلی ترین دلیل نامعتبر فقه شافعی در محاکم دانست.
او در عین حال، هیچ اشاره ای به جمعیت ۲۵ درصدی شیعیان افغانستان نکرد و نگفت که چرا احکام فقه جعفری در محاکم مورد توجه نیست. گویی که این چند میلیون انسان، هرگز وجود خارجی ندارند.

سکوت رهبر طالبان در چنین مسأله مهمی، نشانگر روشن شدن تکلیف شیعیان در حکومتی است که طالبان بخواهند آن را اداره کنند.
از نظر طالبان و رهبر آنها، شیعیان، محلی از اعراب ندارند.

طالبان همین روندی که از نظر مذهبی با شیعیان و هزاره ها در پیش گرفته اند را از نظر قومی با تاجیک ها و ازبیک ها در ذهن دارند، لیکن مادامیکه استحمار آنها با کارت مذهب ممکن باشد، از برخی تاجیک ها و ازبیک ها سوء استفاده خواهند کرد و در نهایت، آنها را با سرنوشت افرادی همچون مهدی مجاهد و عبدالحمید خراسانی مواجه خواهند ساخت.

برخی، مدعی بودند که طالب، از دوره اول حاکمیت خود درس‌هایی آموخته و برای استمرار حاکمیت خود در این دوره، به دنبال جلب رضایت اقوام و مذاهب خواهد بود.
تلاش برای یافتن راههای تعامل با گروه طالبان، بر همین استدلال استوار بود و از همین رو، آنها تلاش داشتند تا با مطالبه گری از طالب، برای احقاق حقوق مردم تلاش کنند، اما اکنون حتی برای خوشبین ترین آدمها هم ثابت شده که مسیر تعامل با طالب، راهی است که به ترکستان می‌رود.

افراط گرایی مذهبی و افراط گرایی قومی, دو شاخصه اصلی حکومت طالبان پس از این خواهد بود.

مطالبه گری از طالب، راه آزموده شده و بی حاصل دوسال گذشته است و اکنون، ضرورت شکل گیری یک آلترناتیو برای تقابل با طالب به منظور پیشگیری از تداوم فاجعه، محسوس تر از هر زمان دیگر است.

سوگمندانه باید پذیرفت که همه چهره های سرشناس سیاسی مخالف طالبان، به دلیل راحت طلبی ناشی از فساد عمیق از یکسو و بازی پیچیده ای که توسط کشورهای حامی طالبان در دو سال گذشته انجام گرفت از سوی دیگر، قادر به شکل دادن یک اپوزیسیون قدرتمند نشدند.

بخش زیادی از نهادهای بین المللی و کشورهایی که طالبان را برای آینده جهان خطرناک میدانند و به همین دلیل، از رسمیت یافتن حکومت طالبان جلوگیری می‌کنند، با نگرانی اوضاع افغانستان را پیگیری می‌کنند و عدم وجود آلترناتیو در برابر طالبان را دلیل اصلی فشل بودن خود در میدان افغانستان میدانند.

مادامیکه خود افغانستانی ها، اقدامی موثر برای تشکیل یک اپوزیسیون مطرح در برابر طالب نداشته باشند، دنیا نمی‌تواند برای افغانستان کاری انجام دهد.

و البته بدیهی است که جامعه جهانی، این بار با سیاستمداران فاسد حکومت پیشین نیز کار نخواهد کرد.

آیا نسل جدیدی از رهبران و نخبگان وجود ندارد که امکان ایجاد یک ساختار جدی در برابر طالب را داشته باشند؟

بر اساس فهم من، اگر اکنون اهل فهم کشور (قطعا منظورم سیاست باز های فاسد حکومت پیشین نیست) نتوانند، یک اجماع ملی را شکل دهند و با همراه کردن جامعه جهانی با خود، در مقابل طالب بایستند، افغانستان و بلکه منطقه ماحول آن، تا مدت‌های طولانی، با فاجعه‌ای از جنس یک حکومت تکفیری-شوونیستی دست به گریبان خواهد ماند.

سید احمد موسوی مبلغ

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟