
امکان پیروزی جمهوریت
زمان اقدام سریع و قاطعانه برای دفاع از کشور، نظام جمهوری و شکست مخالفان همین اکنون است، اگر نه با توجه به روند فعلی جریان تحولات و توازن قدرت، فاتحه جمهوریت خوانده است!
زمان اقدام سریع و قاطعانه برای دفاع از کشور، نظام جمهوری و شکست مخالفان همین اکنون است، اگر نه با توجه به روند فعلی جریان تحولات و توازن قدرت، فاتحه جمهوریت خوانده است!
با خروج نیروهای خارجی، طرف های جنگ در افغانستان حالا مشخص تر و شفاف تر شده اند؛ یک طرف مردم، نظام، ارزش ها و مدنیت است و سوی دیگر، طالبان؛ جهل، تاریکی، تخریب و توحش.
با خروج نیروهای امریکایی و بین المللی از افغانستان و پیشروی های سریع طالبان از افغانستان، تعدادی از بازیگران خود را در فاز بعدی بحران قرار می دهند.
جنگ در برابر طالبان جنگ با اشباح است و مشکل. جایی که طالبان زور دارند، ویران میکنند، انفجار میدهند و بازور حکومت میکنند؛ اما در خطوط مقدم جبهه، جایی که زور ندارند و توازن قوا حاکم است، طالبان از یکسو قرآن بدست سراغ پیرمردهای خرفت و نادان میروند و آنها را به عنوان میانجی، ابزار قرار میهند تا کنترل منطقه را با کمترین درگیری بدست گیرند و از طرف دیگر طالبی که همانجا میجنگد، فرقش، با یک دهقان فداکار، در یک بیل است.
گزارشها حاکی از آنست پس از آنکه طالبان با انفجار تأسیسات فایبر نوری در اسلام قلعه هرات، سبب قطع خدمات انترنتی حوزه غرب کشور شدند، ساکنین اسلام قلعه به محل تاسیسات ویران شده فایبر نوری یورش برده و باطریها و تمام لوازم باقی مانده مورد نیاز تاسیسات فایبر نوری را به غارت بردند. حادثه مشابه این در بگرام و برخی مناطق دیگر کشور نیز گزارش شده است.
حکومت نخستین بار وقتی سقوط کرد که از چشم مردم افتاد. سقوط دوم همین زمانی رخ داد که حکومت فروافتاده از ارتفاع چشمان ملت، به دلیل تداوم سیاستهای نادرست از چشمان جامعهی جهانی سقوط کرد و این سقوط اینروزها، نوع سوم سقوط است که مقدمهاش آن دو سقوط پیشین بود
تضعیف و تصرف حوزه اقتدار جمعیت، جنبش و وحدت(شمال افغانستان) بمعنای تصرف همه افغانستان است جنوب و جنوب شرق هیچگاه در مقابل طالبان مقاومت نمیکنند بلکه زیادند افرادی در آن بخش از جغرافیا کشور که با بیرق سفید به استقبال طالبان بشتابند!
طالبان در گذشته یک مجموعه سیاسی برخاسته از مدارس دیوبند بودند و با فرهنگهای محلی کمتر ستیز داشتند. دستِکم پشتونوالی را به اندازه قوانین مذهبی احترام میکردند. اما در بیست سال اخیر، این گروه با تروریسم جهانی حشر و نشر شد و در نتیجه از دیوبند فاصله گرفته و با جنبشهای بنیادگرایی که به اسلام قلمروزداییشده باور دارند نزدیک گردید.
هیچ جنگی نبوده که بدون رهبری سیاسی و نظامی قوی (دولت مشروع و مورد حمایت مردم) پیروزی در آن ممکن بوده باشد. جوبایدن نقطه ضعف دولتی را که در افغانستان ایجاد کرده اند تشخیص میدهد ولی میداند که هیولایی را که خلق کرده نمیتواند کنترول کند. او مجبور است که با نوک زبان بیان کند که این هیولا میتواند در برابر یک هیولای قوی و بیرحم دیگر از خود دفاع کند “اگر اختلافات داخلی خود را حل کنند”. ولی تا کی ؟ یک، دو سه سال دیگر ؟
اکنون مستندات زیادی منتشر شده که علاوه بر اثبات نقش آمریکا در شکل گیری طالبان در دهه ۷۰، بر نقش آمریکا در احیای مجدد طالبان از سال ۲۰۰۵ به بعد حکایت میکند.