سرویس دیدگاه

افغانستان

امکان پیروزی جمهوریت

زمان اقدام سریع و قاطعانه برای دفاع از کشور، نظام جمهوری و شکست مخالفان همین اکنون است، اگر نه با توجه به روند فعلی جریان تحولات و توازن قدرت، فاتحه جمهوریت خوانده است!

سریال جنگ به اوج رسیده، پایانش خوش است!

با خروج نیروهای خارجی، طرف های جنگ در افغانستان حالا مشخص تر و شفاف تر شده اند؛ یک طرف مردم، نظام، ارزش ها و مدنیت است و سوی دیگر، طالبان؛ جهل، تاریکی، تخریب و توحش.

طالبان

شریک دزد یا رفیق قافله

جنگ در برابر طالبان جنگ با اشباح است و مشکل. جایی که طالبان زور دارند، ویران می‌کنند، انفجار می‌دهند و بازور حکومت می‌کنند؛ اما در خطوط مقدم جبهه، جایی که زور ندارند و توازن قوا حاکم است، طالبان از یک‌سو قرآن بدست سراغ پیرمردهای خرفت و نادان می‌روند و آن‌ها را به عنوان میانجی، ابزار قرار می‌هند تا کنترل منطقه را با کم‌ترین درگیری بدست گیرند و از طرف دیگر طالبی که همان‌جا می‌جنگد، فرقش، با یک دهقان فداکار، در یک بیل است.

این جهالت نیست، بلکه بدذاتی است!

گزارش‌ها حاکی از آنست پس از آن‌که طالبان با انفجار تأسیسات فایبر نوری در اسلام قلعه هرات، سبب قطع خدمات انترنتی حوزه غرب کشور شدند، ساکنین اسلام قلعه به محل تاسیسات ویران شده فایبر نوری‌ یورش برده و باطری‌ها و تمام لوازم باقی مانده مورد نیاز تاسیسات فایبر نوری را به غارت بردند. حادثه مشابه این در بگرام و برخی مناطق دیگر کشور نیز گزارش‌ شده است.

ارگ ریاست جمهوری افغانستان

سقوط سوم

حکومت نخستین بار وقتی سقوط کرد که از چشم مردم افتاد. سقوط دوم همین زمانی رخ داد که حکومت فروافتاده از ارتفاع چشمان ملت، به دلیل تداوم سیاست‌های نادرست از چشمان جامعه‌ی جهانی سقوط کرد و این سقوط این‌روزها، نوع سوم سقوط است که مقدمه‌اش آن دو سقوط پیشین بود‌

چرا طالبان معطوف به شمال شده اند

تضعیف و تصرف حوزه اقتدار جمعیت، جنبش و وحدت(شمال افغانستان) بمعنای تصرف همه افغانستان است جنوب و جنوب شرق هیچگاه در مقابل طالبان مقاومت نمیکنند بلکه زیادند افرادی در آن بخش از جغرافیا کشور که با بیرق سفید به استقبال طالبان بشتابند!

طالب بدتر و بدسگال‌تر شده‌است

طالبان در گذشته یک مجموعه سیاسی برخاسته از مدارس دیوبند بودند و با فرهنگ‌های محلی کم‌تر ستیز داشتند. دستِ‌کم پشتونوالی را به اندازه قوانین مذهبی احترام می‌کردند. اما در بیست سال اخیر، این گروه با تروریسم جهانی حشر و نشر شد و در نتیجه از دیوبند فاصله گرفته و با جنبش‌های بنیادگرایی که به اسلام قلمروزدایی‌شده باور دارند نزدیک گردید.

جوبایدن و شناسایی از افغانستان

هیچ جنگی نبوده که بدون رهبری سیاسی و نظامی قوی (دولت مشروع و مورد حمایت مردم) پیروزی در آن ممکن بوده باشد. جوبایدن نقطه ضعف دولتی را که در افغانستان ایجاد کرده اند تشخیص میدهد ولی میداند که هیولایی را که خلق کرده نمیتواند کنترول کند. او مجبور است که با نوک زبان بیان کند که این هیولا میتواند در برابر یک هیولای قوی و بیرحم دیگر از خود دفاع کند “اگر اختلافات داخلی خود را حل کنند”. ولی تا کی ؟ یک، دو سه سال دیگر ؟