معمولاً گروههای شورشیِ خودکامه وقتی احساس میکنند که ظاهراً در میدان جنگ به موفقیت نسبی رسیدهاند، به فکر کسبِ مشروعیت ملی و بینالمللی میافتند؛ زیرا کسبِ مشروعیت نوعی رسمیت یافتن و یا دستِکم پیششرط اساسی بهرسمیت شناختهشدن است.
۳۵ میلیون جمعیت در افغانستان با داشتن سهصد هزار نیروی نظامی به علاوه حمایت جامعه جهانی گروگان حداکثر ۶۰ هزار طالب مسلح هستند؛ اما باز هم مینالند که خدایا کاری بکن.
هرچند گروه طالبان و حامیان منطقهای و جهانی آنها، شکست و خروج امریکا از افغانستان و شکستن شاخ غول را جشن گرفتهاند؛ اما در میدان عمل و دنیای واقع با وجود ناکامی نظامی ایالات متحده در بام دنیا، حضورِ سیاسی ـ اطلاعاتی و سلطهی فرهنگی و رسانهای و اقتصادی امریکا بر افغانستان، به دلایل و قراین ذیل کماکان ادامه دارد.
دولت افغانستان از نشست رم و این پنج اصل استقبال نمود. طالبان اما موقفِ خود را در این زمینه روشن نساخته و با سخنان دیپلماتیک سعی در انحراف افکار عمومی دارد.
اینکه به قوت فکر کنیم زنان به گروهکی چون طالبان نمی پیوندند و یا تمام زنان با حضور طالبان موافق نیستند،نگاه چندان درست و کاملی نیست، چراکه تمام زنان افغانستان همین چند بانویی که در سنگرهای مجازی مبارزه میکنند و یا زنانی که صاحب چوکی و قدرت شده اند و یکدهه تنها در پایتخت و ولایات بزرگ به کمک پروژه ها پلان های خود را عملیاتی کرده بودند؛ نیستند.
دشواریهای گذار به حکومت گذار جدی است؛ زیرا هرگونه طرحِ حکومت گذار و انتقالی برای طالبان، لزوماً باید از مفهومِ انتخابات تُهی گشته و حاویِ پیشنهادِ قدرتِ بالای ٪۵۰ برای طالبان باشد.