حقوق بشر؛ مسیر دستیابی و تضمین کننده عدالت
- انتشار: ۱۰ جدی ۱۳۹۷
- سرویس: فرهنگ و هنر
- شناسه مطلب: 51800
منشور جهانی حقوق بشر هفتاد ساله شد. طی این هفتاد سال، بدون شک، رهاورد این سند گرانسنگ، چشمگیر و خیرهکننده بودهاست؛ هرچند نقض حقوق بشر، در جهان پر چالش امروز همچنان مشکل عمده بشریت است.
با اینحال، حقوق انسان، بهعنوان یکی از اساسیترین موضوعات فکری، محدود به زمان هفتاد ساله نیست. از بدو شکلگیری تاریخ، حقوق بشر توجه انسان را بهخود معطوف داشتهاست و این موضوع همواره مورد دغدغه انسان بودهاست. با ظهور مکاتب فکری، فلسفی و پیدایش ادیان، حقوق بشر جایگاه والاتری یافت و در مرکز توجه مکاتب مختلف قرار گرفت. نزاعها و جدالها در این زمینه ادامه یافت، و هر مکتبی، منظومه فکری خود را متناسب با فطرت، ویژگی و حقوق انسان دانستهاند. اینک نیز این جدال وجود دارند، برخی باورهای فکری انسان را هیچ میانگار و براین باورند که انسان هیچحقی ندارد و معتقداند، تکلیفمحوری یک اصل است. انسان هرچه دارد، تکلیف است. انسان موجود مصنوع، مخلوق و بنده و با درک و فهم محدود است که صلاح، سعادت و رستگاری خود را نمیداند، پیوسته در خطاهای مهلک است، در نتیجه نمیتواند، آن گونه که باید برای خود حقوق تعریف کند. حقوق انسان متناسب با نیاز، طبع، تکلیف و بهعمنظور رستگاری او از سوی یک مرجع بالاتر از فهم انسان تعریف و تعیین میشود که انسان باید تنها از آن پیروی نماید.
در مقابل تفکری است که میگوید انسان دارای حقذاتی است و این حق سلبناپذیر، نازدودنی است، چراکه کسی این حق را به او ندادهاست تا بتواند از او سلبکند. بنابراین انسان از آن جهت که انسان است، منهای نژاد، مذهب، رنگ، باور، جغرافیا، دارای حقوق برابر است، و انسان تنها در برابر نظاماجتماعی و آزادی دیگران، به و موجب قانون مسئول است و هیچ مسئولیتی ندارد مگر آنچه قانون بهمقتضای نظماجتماع و احترام بهحقوق دیگران تعریف کردهباشد. در جهان اسلام این جدالها بهشکل حادی در تقابل هماند. هر دسته استدالها و مستندات خود را دارند. اگر با نگاهی صرفا ذهنی بهاین قضیه پرداختهشود، شاید این جدال را هرگز پایانی نباشد، پس بهتر است حقوق بشر را با توجه بهآثار آن در جامعه، مورد توجه و تحلیل قرار داد.
پس میتوان پرسش را در این مورد، چنین مطر کرد که “عدالت” به مثابه مهمترین نیاز انسان چگونه بهنیکوترین وجه تامین میشود؟ مبرهن است که وقتی از عدالت سخن میگوییم، مفروض آن است که صلح، آزادی، برابری، حقمداری، حقوقشهروندی، توزیع عادلانه ثروت، امکانات و فرصتها وجود دارد در مقابل از خشونت، تحمیلباور، تبعیض، نفی آزادیها خبری نیست.
بنابراین اگر از این منظر به قضیه نگاه شود، با قاطعیت باید گفت که بر اساس شواهد متقن و تجربیات جوامع توسعه یافته و با تصور جامعه نسبتاً مطلوب، عدالت تنها در گرو بهرسمیت یافتن و نهادینه شدن حقوق بشر است. هیججامعهای به عدالت، توسعه، رفاه صلح و شکوفایی دست نمییابد مگراینکه بهآموزههای حقوق بشر التزام داشتهباشد و اصول آنرا به کار ببندد. بنابراین، جهانی مبتنی بر حقوق بشر، جهان عدالتورز، جهان آرام، مرفه و آزاد خواهد بود. در مقابل، در جوامعی که حقوق بشر، به عنوان کالای وارداتی، ضد ارزش، ضد فرهنگبومی، مخالف معتقدات، ایمان و الهیات تلقی میشود، جوامع دستخوش ناآرامی، خشونت، منازعه، فقیر توسعهنیافتگی است. دلیل آن واضحاست، در جای که از آموزههای حقوق بشر مورد اهتمام قرار نگیرد بهجای آن گرسنگی، فقر، خشونت، خون خواهد نشست و نسلها، یکی پس از دیگری قربانی نزاعهای بیحاصل میگردند. پس میتوان گفت، حقوق بشر تنها مسیر دستیابی بهعدالت و تنها تضمین کننده آن است.
داکتر سید جواد سجادی
نظرات(۰ دیدگاه)