حقارت یا سیاست؟!
- انتشار: ۱۸ اسد ۱۳۹۶
- سرویس: اجتماعیدیدگاه
- شناسه مطلب: 28579
ذلت و حقارت، جبونی و زبونی از این بالاتر نمیشود که انسان، نسبت بهکشتارها، بهقتلعامها و بهآوارگیهای مردم بیتوجه باشد یا اینکه بیکفایتیها، بیتدبیرها، قصورها و تقصیرهای حکومت را نبیند یا ببیند و دم برنیاورد و در برابر آن سکوت مرگبار اختیار کند.
بخاطر اینکه در جای سمت و مقام دارد و حقوقبگیر حکومت است. مستخدم بودن و قرار گرفتن در مقامی، به معنای مزدوری نیست. به معنای توجیه کردن ظلمها و بی کفایتیها نیست. مقام و سمت دولتی میراث پدری کسی نیست که آن را از روی لطف و به عنوان تحفه به دیگران داده باشد و در مقابل آن انتظار خوشخدمتی و ثناگویی داشته باشد. حقوق گرفتن از دولت به معنای صدقه خورد و خیرات خوردن نیست، دریافت امتیاز در برابر انجام کار براساس قانون است. این آمور، کمترین حق شهروندی است که همگان از آن، برخورداراند.
بنابراین هرکس در هرجای که است باید صدای خود را در برابر بیعدالتیها، بیتدبیریها و بیکفایتیهای حکومت بهگونه معقول و مستدل بلند کند. حقوق مردم را در جهت بهرهمندی از سلامت، امنیت، مصئونیت، رفاه و حمایت همهجانبه در برابر تهدیدها یادآور شود. سکوت در برابر فجایع انسانی و تهدیدهای منافع ملی؛ بخاطر حفظ منافع شخصی، معنایش سیاست نیست، بلکه حقارت است. البته دادخواهی و حقخواهی برای مردم نیز بهمعنای دشمنی با حکومت نیست، بهمعنای فحشدادن و ناسزاگفتن نمیباشد و مفهوم آن بزرگنمایی مشکلات نیست، آنچه مهم است اینکه کاستیها و نقصها، همان گونه که است، از سوی اهالی قلم و اندیشه از سر خیرخواهی و تعقل و در راستای منافع ملی بیان شود و حکومت نیز از سرتدبر و گرهگشایی به آن بنگرد و مسئولانه گامی به جلو بردارد تا از این راه مصالح مردم تأمین و منافع ملی تضمین گردد.
داکتر سید جواد سجادی
نظرات(۱ دیدگاه)