تمجید از یک شجاعت و طرح یک پرسش!
- انتشار: ۱۹ اسد ۱۳۹۶
- سرویس: اجتماعیدیدگاه
- شناسه مطلب: 28620
استاد سرور دانش معاون دوم ریاست جمهوری کشور در پیامی که در مراسم معرفی یما یاری سرپرست وزارت فواید عامه -به تاریخ 18 اسد 1396 ارایه داشته است، تا جایی که به یاد دارم این برای نخستین بار است که یک مقام ارشد حکومتی به این صراحت در ناتوانی و ضعف در مدیریت کشور، بخصوص تامین امنیت شهروندان شجاعانه اعتراف مینماید.
آقای دانش در پیامش آورده است: امروز ما از جانب حکومت میپذیریم که در عرصه امنیتی با چالشها و مشکلات زیادی مواجه هستیم و از این که گاهی دهها زن و مرد متدین و شریف ما قربانی تروریستها میشوند و ما نمیتوانیم امنیت شهروندان عزیز خود را تأمین کنیم، واقعا از مردم شریف خود معذرت و پوزش میخواهیم اما همگی باید ناگزیریهای دولت را درک کنیم و بدانیم که ما در مقابل یک جنگ تحمیلی تمام عیار قرار داریم اما با همه چالشهای موجود، یک ذره هم در مقابل نیات پلید دشمن کوتاه نخواهیم آمد و…..
از آنجایی که بیان آن ناگزیریها برای معاون دوم رئیس جمهور بنابه دلایلی شاید ممکن نباشد، بخشی از آن ناگزیریها یادآوری میگردد:
1-هرچند استاد دانش در پیامش کلمه “ما” را بکار برده است، اما پرواضح که این پیامش و عذرخواهی از مردم از موضع خاص معاونت دوم رئیس جمهوری میباشد نه مقام ریاست جمهوری. بنابراین کاش جناب رئیس جمهور نیز این شجاعت را بخرج دهد و به ناتوانیها و توهم متفکر دوم جهان بودن اعتراف نماید تا حداقل نهیب وجدانش آرام گیرد (البته اگر چنین چیزی تا هنوز در کام سیرناپذیر قدرت و سیاست محو نشده باشد).
2-جناب آقای دانش مسئله ناگزیریها را در مسیر حکومتداری مطرح ساختند. بدون شک اداره کشور و جامعه با ناگزیریهایی در سطوح مختلف و حتا در پیشرفته ترین کشورها و جوامع همراه میباشد؛ اما باید مشخص کرد که این ناگزیریها چیست؟ مرز این ناگزیریها تا کجاست؟ باید روش گردد که چه ناگزیری مهمی وجود دارد که باید به قیمت جان مردم و عدم تامین امنیت کشور تمام شود؟
در اینجا در ارتباط با موضوع باید تصریح نمود جناب رئیس جمهور که از ضعف و ناتوانی جسمی و فکری و روانی شدید در رنج هستند، چه مجبوریت دارند که حتما در چوکی زمامدارکابل تکیه زنند؟ آیا بهتر نیست که برای آسودگی خود و خلق خدا دوباره برگردند به همان اداره بانک جهانی و بعنوان یک مامور خوب دون پایه بانک جهانی مشغول وظیفه شوند؟
پس معلوم میشود پیش از هر ناگزیری، اجباری فراتری وجود دارد که در این مرحله ایشان و رئیس اجرائیه حکومت باید نقش خود را در بخشی از پروژه کلان ایجاد بحران منطقه ای ایفا نمایند. دیدار نیمه مخفی اخیر رئیس سازمان جاسوسی امریکا با رهبران حکومت وحدت ملی و ترسیم خط مشیها و باید و نبایدهای تازه که بخشی از آن در تغییر بعضی از اعضای کابینه و سکوت و رضایت طرفین در برابر آن نمایان گردید، قطره ای بسیار ناچیز از آن اجبارو ناگزیری است که رهبران حکومت وحدت ملی در چنبره آن قرار دارند!
البته در این میان بهره برداریهای سیستماتیک و سازمان یافته ائتلاف آشکار و پنهان تبارگرایان خلقی و اخوانی و تکنوکرات و طالب، که سلطه شوم و نکبت بار سیصدساله خود را در خطر میبینند برای عقیم ساختن روند دموکراتیک شدن ساختار سیاسی و اداری کشور به قیمت بسیار گزاف و فاجعه بار جای هیچگونه تردیدی وجود ندارد.
بطور نمونه بر اساس گفتههای مقامهای ولایت سرپل، پیش از وقوع فاجعه میرزاولنگ، اولا به هیچ یک از پیامهای کمک خواهی آنان از مرکز پاسخی گفته نشده است و ثانیا بخشی از نیروهای امنیتی که آمادگی عملیات داشتند از مرکز اجازه عملیات و سرکوب تروریستان را نداده اند! شایان ذکر است که مشابه چنین قضیه ای برای چندمین بار است که تکرار میگردد. بنابراین یکی از مهمترین ناگزیریها نیز همین همدستی برخی از عناصر از درون حکومت و رهبری نهادهای امنیتی بخاطر گرایشهای تباری با تروریستان و تبارز عقده از مردم مدنیخواه بوده است.
3-نکته آخر طرح این پرسش است که چگونه ائتلاف بینالمللی مبارزه با تروریزم و …. توانستند در کوتاه ترین زمان، حکومت مقتدر صدام حسین را واژگون سازند، قذافی دیکتاتور را بسادگی از قدرت به زیر کشند، سلطه طالبان را در کمتر از یک هفته از سراسر کشور برچینند و… اما امروز چهل کشور با داشتن مجهز ترین و قویترین تجهیزات و ارتش و حمایتهای داخلی قادر نیستند که چند تروریستی که نان شب خود را گدایی میکنند، سرکوب سازند و اوضاع افغانستان بعد از پانزده سال به وضعیتی برگردد که بیش از پنجاه درصد کشور تحت سیطره طالبان و داعشیان -که هردو دارای یک سرمنشاء بوده و یک ماهیت در دو نقاب اند- قرار گیرد؟ ایالات متحده امریکا و انگلیس با بهانههای واهی رژیم بشار اسد را برای یک لحظه تحمل نمیتواند و فاجعه آن چنانی را خلق میکنند، اما در برابر حامیان آشکار طالبان و داعشیان هیچ واکنشی جدی از خود نشان نمیدهند!
از آنجایی که دسترسی افراد عادی چون من به اسناد دست اول غیرممکن است، اما بر اساس شواهد و دلایل عقلی کاملا هویدا است که بحران جاری در کشور و قوت گرفتن طالبان و ظهور و تقویت روزافزون بخشی دیگر از تروریستها بنام داعش کاملا یک طرح از پیش تعیین شده در راستای یک بازی بزرگ منطقه ای در جهت تامین منافع استراتژیک و فرامرزی قدرتهای غربی میباشد؛ متاسفانه ضعف همه جانبه داخلی و اداره در کشور نیز سبب گردیده است که چنان برنامههای شوم بسادگی اجرا گردد و روندی وخیم تر از این را نیز در پیش خواهد بود.
شکور اخلاقی
نظرات(۱ دیدگاه)