اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده امریکا و شوق بیحاصل!
- انتشار: ۱۴ عقرب ۱۳۹۹
- سرویس: دیدگاهسیاست
- شناسه مطلب: 97007

یکی از واقعیتهای جهان معاصر این است که جهان ما، با همه بزرگی و پیچیدگیهایش و تنوع و گوناگونی آن در عرصهها و زمینههای مختلف، بخصوص در عرصه سیاستهای ملی و بینالمللی بصورت “دهکده” درآمده است. یعنی امروز چشم پوشی یا انکار این واقعیت که سیاستها و تحولات گوناگون کشورها و ملتها در درون جغرافیاهای سیاسی محدود نمیشوند، و در بخش دیگری از کشورهای پیرامونی، منطقه و جهان اثر گذار نمیباشند، با واقعیت موجود جهان سازگاری ندارد، و برای زیستن ما در این جهان مشکل آفرین خواهد بود.
در جهان امروز میتوان با خرد ورزی و تدبیر از فرصتهای پیش آمده و بسترهای ایجاد شده برای جلب منافع و دفع تهدیدها به میزان قدرت مانور خود بهره برد.
با این پیش فرض، تحولات و تغییرهای سیاسی که در ایالات متحده امریکا، بعنوان یکی از مهمترین و اثرگذارترین کشورهای جهان رخ میدهد- فارغ از هردیدگاهی که نسبت به آن کشور داشته باشیم- اثر آشکار و ملموسی را در سطح جهانی و منطقه و کشورها و دولتها درپی دارد. انتخابات ریاست جمهوری در امریکا یکی از آن مواردی است که در پی اعلام نتیجه آن، دنیا منتظر تغییرات در عرصههای مختلف از جمله چگونگی سیاست خارجی آن کشور میباشد. کشورها و دولتهای که از توانایی و ظرفیت بالای داخلی و خارجی، بخصوص در عرصه دیپلماسی برخوردار هستند تلاش خواهند ورزید که از این فرصت و زمینه بسود منافع ملی و رفع و دفع تهدیدها وچالشها بهره برداری و چاره اندیشی نمایند، به همین جهت برگزاری و اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری امریکا برای آنان جالب، هیجان انگیز و مهم دانسته میشود.
اما آیا اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده امریکا بر وضعیت سیاسی افغانستان هم تاثیر گذار خواهد بود؟ تقریبا پاسخ این پرسش روشن است. افغانستان، نه تنها سیاست خارجی آن، بلکه سیاست داخلی آن همیشه تحت تاثیر سیاستهای بیرونی بوده است. حتا در دوران پسا طالبانی که انتظار میرفت اندک اندک “سیاست ملی” شکل گیرد، متاسفانه این وابستگی و انفعال هم چنان باقی ماند و در مواردی شدیدتر هم شد.
سخن کوتاه، اعلام نتایج انتخابات امریکا بطور قطع، همانگونه که گفته شد پیامدهای جهانی و منطقه ای خود را خواهد داشت، وضعیت سیاسی افغانستان نیز از آن جدا نخواهد بود. این تاثیرگذاری البته با تأسف برای افغانستان یک جانبه خواهد بود. یعنی این که افغانستان به علت/دلیل ضعف زیرساختهای سیاسی در عرصه ملی و بینالمللی، که میتوان آن را در مفهوم فقدان “سیاست ملی” خلاصه کرد، توانایی بهره برداری از هیچگونه فرصتهای جهانی را نداشته و ندارد. این واقعیت را در ارزیابی کارنامه سیاسی کشور آشکارا میتوان دید.
فرصتهای تاریخی و خاص که از سال ۲۰۰۱ تاکنون برای افغانستان پیش آمد با کمترین دست آورد و بهره برداری از کف رفت. آنچه برجای ماند و نصیب افغانستان گردید در واقع بصورت یک جانبه ماحصل لطف و توجه دیگران بود نه نتیجه توانمندی و مدیریت سیاسی افغانستان. اکنون نیز اگر تغییری در سیاست خارجی امریکا درباره افغانستان، بدنبال اعلام برنده انتخابات ریاست جمهوری، قابل پیش بینی باشد و آن هم مشروط به اینکه تحقق پیدا کند، بازهم در واقع برایند لطف و توجه کارگزاران سیاست خارجی امریکا خواهد بود. تازمانی که سیاست در افغانستان شخصی (فردی، قومی، تباری و انحصاری)، غیرملی و بربنیاد تکدیگری باشد، و مسایل ملی به رسمیت شناخته نشوند، وضعیت ما در همه امور “واکنشی” خواهد بود. با نداشتن قدرت سخت افزاری و نرم افزاری ملی، نباید توقع داشت که بتوانیم جایگاه مناسب در عرصه بینالمللی و منطقه ای بدست آوریم و درجلب نفع و دفع ضرر خود دست آوردی داشته باشیم.
بنابراین با این رویکرد واکنشگرایانه، شور و شوق موجود برای نتیجه انتخابات اخیر ریاست جمهوری امریکا، یک شور و شوق بیحاصل است.
شکور اخلاقی
نظرات(۰ دیدگاه)