نوحه ورود به کربلا [صوت و متن اشعار نوحه ورود کاروان اهل بیت به کربلا]

  • انتشار: ۲۸ دلو ۱۳۹۸
  • سرویس: اطلس پلاس
  • شناسه مطلب: 78292

نوحه ورود به کربلا آغازگر نوحه های مصیبت های روز عاشورا است و معمولا در شب دوم ماه محمرم در مجالس عزاداری خوانده می شود. در این مطلب از اطلس پلاس مقتل و اشعار نوحه ورود به کربلا به همراه فایل صوتی آنها را گردآوری کرده ایم.

متن مقتل ورود کاروان امام حسین به کربلا

در معجم الکبیر؛ طبرانی: ج ۳ ص ۱۰۸ درباره مقتل و نوحه ورود به کربلا آمده است:

… فَلَمّا احیطَ بِحُسَینٍ علیه السلام حینَ قُتِلَ قالَ: مَا اسمُ هذِهِ الأَرضِ؟ قالوا: کَربَلاءُ، قالَ: صَدَقَ اللّهُ ورَسولُهُ، أرضُ کَربٍ وبَلاء…

ترجمه:
هنگامى که او را براى کُشتنْ محاصره کردند، پرسید: «نام این سرزمین چیست؟».گفتند: کربلا.
فرمود: «خدا و پیامبرش راست گفتند؛ سرزمینِ کَرْب (اندوه) و بلاست».

همچنین در الفتوح؛ ابن اعثم: ج ۵ ص ۸۳ درباره مقتل و نوحه ورود به کربلا چنین ذکر شده است:

… فَقالَ الحُسَینُ علیه السلام لِأَصحابِهِ: انزِلوا، هذا مَوضِعُ کَربٍ وبَلاءٍ، هاهُنا مُناخُ رِکابِنا، ومَحَطُّ رِحالِنا، وسَفکُ دِمائِنا. قالَ: فَنَزَلَ القَومُ، وحَطُّوا الأَثقالَ ناحِیَهً مِنَ الفُراتِ، وضُرِبَت خَیمَهُ الحُسَینِ علیه السلام لِأَهلِهِ وبَنیهِ، وضَرَبَ عَشیرَتُهُ خِیامَهُم مِن حَولِ خَیمَتِه‏.

ترجمه:
حسین علیه السلام به یارانش فرمود: «فرود آیید که این جا، جایگاه اندوه و بلاست! این جا، محلّ فرود آمدن مَرکب‏هایمان، و این جا محلّ بار و بُنه ما و ریخته شدن خونمان است». آنها پیاده شدند و بارهایشان را در جایى کناره فرات، فرود آوردند و خیمه‏اى را براى حسین علیه السلام و همسران و فرزندانش، بر پا کردند و خویشان حسین علیه السلام، گِرداگِرد خیمه او، خیمه زدند.

ورود به کربلا

اشعار نوحه ورود به کربلا

نوحه ورود به کربلا

نوحه ورود به کربلا:

هر دم به گوشم می رسد آوای زنگ قافله
ایــن قافله تــــا کربلا دیگــر نـــدارد فاصله
از کعبه گِـــل آمده، تـــا کعبه دل می رود
این کاروان غم فزا، منزل به منزل می رود
یک زن میان محملی، بر ناقه در تاب و تب است
عبـاس و اکبــر دور او، ایـن زن خدا یا زینب است
هر دم به گوشم می رسد آوای زنگ قافله
ایــن قافله تــــا کربلا دیگــر نـــدارد فاصله
لحظه به لحظه می شود درد و غمش در دل فزون
گویـد حسینش زیــر لـب انّا الیه راجعون
نجمه نمی گیـــرد نگــاه از روی ماه قاسمش
با اشک حسرت میزند شانه به موی قاسمش
هر دم به گوشم می رسد آوای زنگ قافله
ایــن قافله تــــا کربلا دیگــر نـــدارد فاصله
در مهد آغوش رباب، رفته علی اصغر به خواب
بوسد گلـــوی نــاز او، امّــا دلــش در اضطراب
وقتی رقیه پــرده محمل بـه بالا می برد
دل می برد از قافله چون نام بابا می برد

شاعر: استاد غلامرضا سازگار

روضه ورود به کربلا

نوحه ورود به کربلا:

ای کرب و بلا مهمان تو آخر آمد
ای خاک بلا گل های پیمبر آمد
بوی خوش حیدر آمد
روی خوش اکبر آمد
گهواره‌ی اصغر آمد
می‌آید با وقاری و جلالی زینب کبری
جلالش جلوه‌ی حیدر، وقارش آیت زهرا
(سلام ای کرب و بلا، سلام ای خونین صحرا، تویی قربانگاهِ ما)

پیچیده به صحرا آیه‌ی اِنّا لِـلّـه
گویا که خلیل است آمده تا قربانگاه 
جان دادن عشاق اینجاست
بی سر شدن آیین ماست
این سجده خونین زیباست
ندای إرْجِعِی آید به گوش جان در این صحرا
همین‌صحرا مقامِ قَابِ‌قَوْسَیْن است‌ و أَوْ أَدْنَى
(سلام ای کرب و بلا، سلام ای خونین صحرا، تویی قربانگاهِ ما)

هرجای زمین در مذهب ما کربلاست
هر فصل زمان هر روز خدا عاشوراست
از شام و عراق و صنعا
تا ساحل خون در بحرین
شد کرب و بلا یاحسین
هنوز از مسجدالاقصی می‌آید آه مظلومان
ولی نَصْرٌمِّن‌َالله است اُمید ما در این میدان
(فقان از جور و جفا، جهان گشته کربلا، بیا مهدی زهرا)

شاعر: محمد مهدی سیار

نوحه ورود به کربلا

نوحه ورود به کربلا:

سلامت می گویم ای صحرا، که رنگ و بوی منا داری
بلایت را می خرم با جان، اگر نام کربلا داری
نمانَد برایم نه سقا نه آبی، نمانَد به رویم به جز خون خضابی
بجز تیر و نیزه بجز تیغ و خنجر، به هل من معینم نیاید جوابی 
بنگر، در خیمه ها طفلانم را بشنو، حزن صوت قرآنم را
اینجا، گیرم عید قربانم را
(هذا، موضعُ کرب و بلا)

سرم را بر نیزه گر بردند، ندارد قابل به پای تو
به رگ های گردنم سوگند، نمی خواهم جز رضای تو 
نمی خواهم از آسمان ها سپاهی، به جز تو ندارم خدایا گواهی
انیسم تو هستی در این دشت غربت، پناهم تو هستی در این بی پناهی
من هم، مثل پدر تنها تنها ماندم، با ابن ملجم ها تنها
ماندم، چون مادرم زهرا تنها
(هذا، موضعُ کرب و بلا)

خبر داری از علی اکبر، که فردا آماج شمشیر است
که طفل شش ماهه ام فردا، اسیر بغضی گلو گیر است
خبر داری از آن ترک خورده لب ها، خبرداری از ساقی و دست خالی
خبر داری از غارت مهد اصغر رباب و تماشای طفل خیالی
آتش خیمه زند در خیمه ها، از آب خالی شود مشک سقا
سرها بر نی رود صحرا صحرا
(هذا، موضعُ کرب و بلا)

شاعر: میلاد عرفان پور

ورود به کربلا

نوحه ورود به کربلا:

ﺍﯾﻦ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯿﻘﺎﺕ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺧﺪﺍﺳﺖ 
ﺧﻮﺍﻫﺮﻡ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﮐﺮﺑﻼ‌ﺳﺖ

ﻋﺸﻖ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﯾﮑﻪ ﺗﺎﺯﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ 
ﺩﺭ ﺩﻭ ﻋﺎﻟﻢ ﺳﺮ ﻓﺮﺍﺯﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ

ﺷﻂ ﺧﻮﻥ ﺍﺯ ﺗﯿﻎ ﺟﺎﺭﯼ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
ﺩﺷﺖ ﺍﺯ ﺧﻮﻥ ﺍﺑﯿﺎﺭﯼ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ

ﺗﺎ ﺩﺭ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻃﺒﻞ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ
ﻋﺎﺷﻘﺎﻥ ﻗﯿﺪ ﺳﺮﻭ ﺟﺎﻥ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ 

ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻫﻤﻪ ﺳﺮﻫﺎ ﺟﺪﺍ 
ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﺳﺮ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﻧﯿﺰﻩ ﻫﺎ 

ﺍﯾﻦ ﺯﻣﯿﻦ ﮐﻪ ﺳﺠﺪﻩ ﮔﺎﻩ ﺣﯿﺪﺭ ﺍﺳﺖ
ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﺧﺎﮎ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﺮﺗﺮ ﺍﺳﺖ 

ﻋﺸﻖ ﺍﯾﻦ ﺟﺎ ﺣﺮﻑ ﺍﺧﺮ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ 
ﺑﺮ ﺳﺮ ﻫﺮ ﺧﯿﻤﻪ ﺍﯼ ﭘﺮ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ 

ﺗﯿﻎ ﻭ ﺳﺮﻫﺎ ﻋﺸﻖ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ
ﻗﻠﺐ ﻫﺎ ﺑﺎ ﺗﯿﺮ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ 

ﯾﺎﺩ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺩﺷﺖ ﺍﺩﻡ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ 
ﯾﺎﺩ ﺍﻥ ﺑﺎ ﻧﺎﻟﻪ ﻭ ﻏﻢ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ 

ﮐﺮﺑﻼ‌ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺍﺯﻣﻮﻥ
ﮐﺮﺑﻼ‌ ﯾﻌﻨﯽ ﺷﻨﺎ ﺩﺭ ﺷﻂ ﺧﻮﻥ

ﺍﺻﻐﺮ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺣﺮﻑ ﺍﮐﺒﺮ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ 
ﺩﺭ ﺳﺠﻮﺩ ﻋﺸﻖ ﭘﺮﭘﺮ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ 

ﻋﺎﺷﻘﺎﻥ ﺑﺮ ﻣﺮﮒ ﻋﺎﺩﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ 
ﺗﺸﻨﻪ ﻟﺐ ﻏﺴﻞ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ 

ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﺭﻭ ﻋﻠﯽ ﺍﮐﺒﺮ ﺯﻧﺪ
ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺧﯿﻤﻪ ﻫﺎ ﻣﺤﺸﺮ ﮐﻨﺪ

ﺍﺷﮏ ﻫﺎ ﺑﺮ ﺩﯾﺪﻩ ﻫﺎ ﺑﻨﺪﻧﺪ ﺭﺍﻩ 
ﻣﺎﺕ ﻭ ﺣﯿﺮﺍﻥ ﺣﺮﻡ ﮔﺮﺩﻭﻥ ﻭ ﻣﺎﻩ 

ﮐﯿﺴﺖ ﺗﺎ ﺟﺎﻡ ﺑﻼ‌ ﺭﺍ ﺳﺮ ﮐﺸﺪ 
ﺗﺎ ﺑﻪ ﺍﻭﺝ ﻋﺸﻖ ﺑﺎﻝ ﻭ ﭘﺮﮐﺸﺪ

(حمید کریمی)

اشعار ورود به کربلا

نوحه ورود به کربلا:

بلا جویان سفر طی شد بود دشت بلا این جا
فرود آیید از مرکب، بود معراج ما این جا

اگر ما موسم حج از وطن آواره گردیدیم
چه کاری با صفا، دارد صفایی چون صفا این جا

منم آن باغبان و صد گلستان گل به همراهم
که در آتش کِشد گلچین همه باغ مرا این جا

فلک کن میزبانان را مُهیّای پذیرایی
که مهمانان رسیدند و شده مهمان سرا این جا

الا ای پور دلبند علی دست خدا عباس
به پای دوست، دستت می شود از تن جُدا این جا

الا ای شبه پیغمبر، زنندت تیغ کین بر سر
دو تا فرق تو می گردد شود پشتم دو تا این جا

(علی انسانی)