همه چیز درباره شغل دست فروشی!
- انتشار: ۳۰ جدی ۱۳۹۸
- سرویس: اطلس پلاس
- شناسه مطلب: 75004
دست فروشی شغل اول بسیاری از تاجران و سرمایهداران کلان امروزی بودهاست؛ این نکته میتوانست در مورد بنده نیز صدق کند که از بد روزگار نشد.
روزی روزگاری و درست در روزهای گرم تابستان سال ۱۳۸۳ هجری شمسی زمانیکه از کاشان به مشهد آمده بودم، مدرک کارشناسیام را در کوزه گذاشته آبش را میخوردم. روزها نزد یکی از اقوام که اکنون میلیاردر است به عنوان شاگرد گچکار، مشغول بودم و شبها یک کلاس آموزش مکالمه زبان داشتم. یکی از شاگردان این کلاس در شهر مشهد مقدس کارگاه کفاشی داشت و دمپاییهای زنان و مردان تولید میکرد. شبی که برای چند دقیقه صحبت دوستان و البته «چای پارتی» به کارگاه این شاگردم رفته بودم با یک پیشنهاد خوب از سوی او روبرو شدم: وی گفت: «بیا از من دمپایی بگیر و ببر دور حرم بساط کن!» منظورش از بساط همان فروختن دمپاییها در کنار خیابان دور فلکهای نزدیک حرم امام رضا(ع) که فلکه آب نام دارد، بود. هر شب سه کارتن دمپایی را پشت موتور میگذاشتم، به فلکه آب میبردم و میفروختم! آری به دست فروشی روآورده بودم. شغل خوبی بود، نه سرمایه کلانی میخواست و نه مجبور بودم اجاره دکان بدهم. پول دست فروشی من نقد نقد بود! در آن سال درآمد خالص دست فروشی من شبی پنجاه هزار تومان بود. کمکم داشت وضع مالیام خوب میشد که سرو کلهی مأموران مبارزه با سد معبر شهرداری پیدا شد و همه رؤیاهایم برای تاجر شدن به یکباره نقش برآب شد.
واژه دستفروشی برای کسی مثل من که آن را تجربه کردهام معنای خاصی دارد: دست فروشی میتواند درآمد خوبی داشته باشد اگر ضررهای آن برای زندگی شهرنشینی امروزی و اقتصاد ملی وجود نداشت.
دست فروشی پدیدهای در حال گسترش
علیرغم تلاشهای صورت گرفته از سوی شهرداریها برای مبارزه با دست فروشی، این پدیده اکنون وارد فاز تازهای شده و معلوم نیست به کدام سو در حال حرکت است.
وب سایت خبری تابناک در مطلبی منتشر شده در آذر ۱۳۹۷، دست فروشی را پدیدهای میداند که اکنون با وجود فشارهای اولیه به نوعی خود را برجامعه تحمیل کردهاست.
به نوشتهی این وب سایت، دستفروش به مدد ابتکارهایی که دست فروشان از خود به خرج میدهند توانستهاند خود را در بازار فروش محصولات به عنوان رقیب مغازهداران مطرح کنند: اعتراض مغازهداران، اقدامات شهرداریها برای جمع کردن بساط دستفروشان در کنار خیابانها که باعث ایجاد مشکلات مختلف برای عابران پیاده میشود تا حتی کتک خوردن دستفروشان به دست مأموران شهرداری که در فضای مجازی منتشر میشود و در مواردی احساسات عمومی شهروندان را تحریک میکنند هیچ یک نتوانسته مانع دست فروشی در بسیاری از شهرها شود.
دست فروشی امروز دیگر کم کم مورد قبول همگان قرار گرفتهاست. برخی از دستفروشان آنقدر در برابر فشارهای ایجاد شده از خود مقاومت نشان دادهاند که اکنون به نظر میرسد در بسیاری از معابر شهرها حق آب و گل داشته باشند.
در مقایسه با دو دهه گذشته، اکنون دست فروشی رشد کردهاست و بساط دستفروشان بسیار متنوعتر شده و دستفروشی علاوه بر پیادهروها و گذرگاهها به داخل اتوبوسهای شهری و متروها نیز کشیدهشدهاست. در بسیاری مواقع حتی نیازی نیست برای خرید برخی اقلام به مغازه مراجعه کنید بلکه میتوانید آن اجناس را از دستفروشی که نزدیک صندلی شما در اتوبوس یا مترو آمده و روی مخ شما کار میکند، بخرید.
اکنون برخی دست فروشی ها دیگر خودشان کار فروش را انجام نمیدهند، بلکه بساط خود را در معابر شلوغ شهرهای کلان پهن میکنند، فروشندهای که استخدام کردهاند را سر بساط میگذارند و خود شب هنگام برای دریافت سود به دست آمده مراجعه میکنند. براساس چشم دیدها، در شهری مثل تهران بسیاری از فروشندگان دستفروشی از اتباع کشورهای همسایه شرقی ایران هستند که هرگز درباره دست فروش اصلی ( صاحب کارشان) چیزی به کسی نمیگویند.
مثالهایی از دست فروشی پردرآمد
دست فروشی اگرچه در شهرهای کلان امروزی خود یک معضل به شمار میرود که میتواند مشکلاتی را برای شهروندان ایجاد کند اما برای خود دستفروشان در بسیاری موارد پرد درآمد است. اجازه دهید با برخی دستفروشهای پر درآمد آشنا شویم:
وب سایت خبری «برترینها» در مطلبی برخی از دستفروشیهای پردرآمد در تهران را معرفی کردهاست؛:
درآمد بالا از طریق گلفروشی
علی، مردی پنچاه سالهاست که در میدان توحید تهران مشغول گل میفروشد. با موهای جو گندمی و قیافهای خسته مدام از این ماشین به سوی ماشین دیگر میدود و تکرار میکند: «گل برای هدیه، گل برای خانمت ببر!» اگرچه علی خود در مورد درآمدش چیزی نمیگوید اما به گفتهی اطرافیان، وی روزانه ۳۰۰ هزار تومان درآمد دارد.
خانم جوراب فروش در مسیر ستارخان
در ادامه مطلب در مورد دست فروشی اجازه دهید به خانم ۶۰ سالهای اشاره کنیم که سالهاست در مسیر ستارخان در تهران جوراب میفروشد؛ در پیاده رو مینشیند، به دیوار تکیه میزند و مدام تکرار میکند: «سه جفت جوراب هزار تومان». پیر زن به عابران پیاده نگاه میکند و آنقدر جوراب بخر جوراب بخر راه میاندازد که بسیاری دلشان به رحم میآید و بدون اینکه نیاز به جوراب داشته باشد، از او جوراب میخرند. براساس شنیدهها این پیر زن جوراب فروش هم درآمد خوبی دارد. برخی از دستفروشان روانشناسان خوبی هم هستند.
«پسر بچهای ۹ ساله که کفشهای بافتنی میفروشد و ماهیانه ۵ میلیون درآمد دارد، داوود درشت هیکل که شلوار و زیر شلواری میفروشد و ماهیانه سه میلیون درآمد خالص دارد، مرد چهل و دو ساله ساعت فروش در مسیر آزادی که روزانه ۱۵۰ هزار تومان درآمد دارد و بیست و سه سال است در این کاراست، مرد چهل و شش ساله دیگر که سالهاست سشوار میفروشد و حسین ۴۶ ساله در خیابان ولی عصر که از طریق دست فروشی روزانه ۱۸۰ هزار تومان درآمد دارد» از دیگر نمونههای دست فروشی در تهران است که وب سایت خبری برترینها به آن اشاره میکند.
اکنون که با فواید دستفروشی آشنا شدید بهتر است برخی از مشکلاتی که دستفروشی برای شهروندان در شهرهای کلان ایجاد کرده را نیز بشناسید: « دستفروشی یک شغل دوم است و روی شغل اصلی شخص تأثیر منفی میگذارد، دست فروشی مجوز نمیخواهد پس زیر نظر نیست و میتواند کالاهای غیرقانونی بفروشد، دستفروشی مالیان به دولت نمیدهد، دستفروش حق عضویت به اتحادیه نمیپردازد، دستفروش توزیع خارج از شبکه دارد، دستفروشی نظم عمومی را به هم میزند و کلاشی و تکدی گری میکند.»