اشرف غنی، ثمرهی سرمایه گزاری غرب برای افغانستان
- انتشار: ۱۷ دلو ۱۴۰۰
- سرویس: دیدگاهسیاست
- شناسه مطلب: 127109
اشرف غنی جدا از اینکه با جنون قدرت طلبی و لجاجت سیاسی و عصبیت قومی و در نهایت فرار خفت بار و زبونانه اش چه مصیبتی بر سر ملک و مردم آورده است، یک اعجوبه¬ی قابل توجه و یک استعداد غیر قابل انکار است که با تزها و تیوری های مدیریتی اش توجه سازمان های بین المللی را در یک بازه زمانی طولانی به خود معطوف کرد تا جایی که عنوان مغز متفکر جهان را بدست آورد اما این پروردهی پروژه های غرب در نهایت در گرداب عصبیت قومی و جنون قدرت گیر ماند که فساد سنگین و فحشای ننگین ماحصل کار این مغز متفکر جهان شد.
مقاله ای که اخیراً توسط BEN NORTON ، نویسنده و روزنامه نگار آمریکایی در مورد چگونگی غنی شدن غنی به نشر رسیده با اینکه این نوشته با دیده تحقیر به اشرف غنی نگاه کرده اما به خوبی توضیح داده است که غنی احمد زی چگونه وارد شبکه های پالسی سازان جهان شده و جایگاهش را در ذهن لایه های لابی گران جهانی تثبیت کرده و خودرا ناجی دولت های ورشکسته جا زده است.
اشرف غنی با همان عناوین دهان پرکن علمی، ذهن جامعهی کتاب خوان و ترقی خواه افغانی را هم تسخیر کرد. در دورهی کار و زار انتخابات ریاست جمهوری، مخصوصا انتخابات ۲۰۱۴، هواداران و دوست دارانش چنان شیفته و محو شعارهای او بودند که وی را تنها فرشته نجات افغانستان می دانستند و برای دفاع از او مانند عشاق سینه چاک حاضر بودند سینه مخالفین غنی را چاک کنند.
اشرف غنی با زیرکی و لابی گسترده، حمایت قاطع دولت مردان آمریکایی و کشورهای عضو ناتو را بدست آورده بود و به اراده و انتخاب مردم لگد زد و نتیجهی انتخابات باخته را به نفع خود تغییر داد و با تکیه بر دستان “جان کری” و حمایت های “زل” خود را بر سرنوشت نظام، ظالمانه حاکم ساخت.
اشرف غنی با ادعاهای پوچ و میان تهی مبارزه با فساد، شریک قدرت توافقی اش را که از حمایت جبهه وسیعی از رهبران معامله گر برخوردار بود و همچنان جبهه اپوزیسیون سیاسی را که به دنبال تبانی های شخصی گاهی به نعل می زدند و گاهی هم به میخ، به انزوا کشاند.
اشرف غنی با طرح شعار های شیک و فریبندهی توسعه و آبادانی نهادهای کمک کننده بین المللی را ماهرانه اغفال کرد و بودیجه های بزرگی را در کنفرانس های سالانه کمک به افغانستان کمایی کرد.
اشرف غنی با درک اینکه جامعهی کمک کننده به نقش نظارتی جامعه مدنی اهمیت می دهد، با نمایشهای فریب کارانه، عناوین و آدرس های فرمایشی جامعه مدنی تحت حمایت اداره امور و شورای امنیت ایجاد کرد تا هم نقش جامعه مدنی آزاد و مستقل و نظارت گر را کم رنگ نماید و هم از آدرس جامعه مدنی فرمایشی حمایت کسب کند و با خیال آسوده به دخل و خرچهایش بپردازد.
اشرف غنی با اکت های مسخره و عربدههای مزورانه، دم از شفافیت و حساب دهی می زد و برای فریب افکار عمومی نهاد های به اصطلاح مبارزه با فساد و تامین شفافیت را یکی پس از دیگری ایجاد کرد تا جایی که ۱۷ نهاد برای شفافیت و مبارزه با فساد بطور همزمان زیر چتر حکومت فعالیت می کرد که در واقع نقش آن ها سردرگم کردن رشته های فساد و فرصت سازی برای سازمان دهی دزدی های کلان و پاک کردن رد پای شاه دزدهای تیم ارگ بود.
اشرف غنی با محاسبات دقیق و سناریوهای حساب شده رقبا و مخالفین خود را به جان هم انداخت و آنها را در جدلهای سوژه های بی مصرف مصروف نگه داشت تا مهره های مورد نظرش را در بدنهی اثرگذار حکومت و گلوگاههای قدرت جا به جا کند و طرحهای تصقیهی قومی، جناحی و تیمی اش را با فراغت بال به اجرا درآورد.
اشرف غنی در طی ۷ سال تلاش سخت و مداوم و کار فشرده (به قول شاه حسین مرتضوی ۱۶ ساعت کار در روز) موفق شد پازل حکومتش را آنطور که مطلوبش بود بچیند و سرمست از ساختار دیکتاتوری و سیاست های فریب کارانه برای روزهای شیرین قدرت مطلقه اش رویا پردازی می کرد. حالا تمام دنیای اشرف غنی شده بود رولا، فضلی، محب و چند نفر جوانک های عیاش و شیک پوش که کشور و مردم و حکومت و قدرت و ثروت و سرمایه و فرصت و اعتبار و نظام و جنگ و صلح و خورد و برد و دزدی و چپاول و غارت و فساد و همه چیز را چون بازی چه ای در اختیار داشتند.
اشرف غنی کمر را برای قبضهی بلا منازغ قدرت مطلق بسته بود و قرار نبود از مرکب فساد و استبدادی که محکم زین کرده بود و چهار نعل و بی امان به چهار سوی دلخواهش می تاخت، به راحتی فرود آید. فساد گسترده و تعصب بی پایان دکانداران ارگ مردم را به ستوه آورده، خیانت و خباثت شان جامعه را به زانو کشانده بود. سقوط سیستم سازمان یافته فساد و فحشای ارگ و سرنگونی تاج و تخت دزدان مست، آرزوی مردم شده بود که دیر یا زود تحقق می یافت اما هنگامی که تثلیث دزدان دیدند به پایان خط خوش خیالی های شان رسیده اند، به دیگ روزی مردم فقیر افغانستان لگد زده و در دسترخوان نان مردم آن کاری را کردند که بوی تعفنش از میدان هوایی ترمز شهره آفاق شد.
اشرف غنی، که در واقع نسخه افغانی ساخته و پرداخته سیاست های اقتصادی و مدیریتی غربی است، با همه زیرکی و مهارت و نبوغ و شهرت و عناوین پر جذبه و برخورداری گسترده از همه نوع حمایتهای حامیانش نتوانست هیچ حکومت ورشکسته ای را سرپا کند و آخرالامر ژن قومیت بر او غالب گردید و در گرداب خود ساخته ای از فساد و عصبیت و خیانت و خباثت غرق شد و تیوری Fixing Failed State را در چمدان های پول شرکایش جابجا کرده برای همیشه با خود برد.
حسین ریحانی
نظرات(۰ دیدگاه)