داستان معراج پیامبر (ص) و مشاهده آسمان های هفتگانه
- انتشار: ۲۹ ثور ۱۴۰۳
- سرویس: اطلس پلاس
- شناسه مطلب: 181171
داستان معراج پیامبر یکی از معجزات ایشان از نظر علمی و عملی است. که در آن شب خداوند متعال به واسطۀ جبرئیل پیام خود را به پیامبر ابلاغ کرد.
معراج پیامبر به عنوان یک سفر معنوی و یکی از معجزات آن حضرت از فهم بشر خارج است و عقل بشری از درک حقیقت آن عاجزمیباشد.
با سرویس اطلس پلاس خبرگزاری اطلس همراه باشید.
داستان معراج پیامبر در قرآن
داستان معراج پیامبر از بیت الحرام تا مسجد الاقصی و از مسجد الاقصی تا سدره المنتهی که نام درختی در آسمان هفتم است در سوره مبارکه إسرا بیان شده است:
سبحان الذی اسری بعبده لیلا من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی الذی بارکنا حوله لنریه من آیاتنا انّه هو السمیع البصیر. آیه نخست سورۀ إسراء.
پاک و منزه است خدایی که شب هنگام بندۀ خود را از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی که حول آن را برکت دادهایم، برد تا آیات و نشانههای خود را به او نشان دهد. به راستی که فقط او شنوا و بینا است.
همچنین قسمتی از آیههای سورۀ مبارکۀ نجم هم به این سفر معنوی اختصاص دارد.
بنا بر نقل از روایات معراج در چند مرحله و طی دفعات متعدد انجام شده است که یکی از آنها که در هفده رمضان سال دهم بعثت اتفاق افتاده شاخص است.
داستان معراج پیامبر از مسجدالحرام به مسجد الأقصی
این مسیر را که پیامبر اکرم شبی از شبهای دوران رسالت خود از طریق اعجاز طی کرد در تاریخ “اِسراء” نامیدند. پیامبر اکرم(ص) در مسجدالحرام بود. هنگام ندایی رسید، که “ای محمد برخیز”.
هنگامی که ایشان برخاست ناگاه جبرئیل و اسرافیل و میکائیل را در آنجا دید. مرکبی در آنجا بود به نام براق، جبرئیل گفت بر آن سوار شو. سوار بر براق از مکه خارج شدند، در چشم به هم زدنی به بیت المقدس رسیدند. فرشتگان از آسمان بیت المقدس بر زمین فرود آمده خبر از منزلت و ارج او نزد پروردگار را دادند.
در آن هنگام از بیتاللحم، زادگاه عیسی(ع) دیدن کردند. و منازل و جایگاه انبیاء گذشته را دیدند و در برخی از آنها دو رکعت نماز گذاردند و شکر خدا به جا آوردند.
داستان معراج پیامبر از مسجدالأقصی به آسمان
سپس پیامبر مرحلۀ دوم سفر خود را که عروج به سوی آسمانهای هفت گانه بود آغاز کرد. پیامبر همۀ هفت آسمان را یکی پس از دیگری مشاهده کرد. در هر آسمان با شگفتیهایی مواجه میشد و با فرشتگان و انبیاء به سخن میپرداخت.
در بعضی آسمانها بهشت و بهشتیان و در برخی دیگر دوزخ و دوزخیان را میدید. به درجههای هر کدام از اینان واقف میشد. در انتها به سدره المنتهی و جنه المأوی (همان بهشت) برین رسید.
در آنجا شکوه هستی و آثار قدرت خداوند را مشاهده کرد. پیامبر به جایی رسید که دیگر جبرئیل که در تمام مراحل همراه ایشان بود اجازۀ ورود نیافت. و گفت: “اگر به اندازۀ سر انگشتی پیشتر بیایم خواهم سوخت.” جایی که غیر از خداوند هیچ موجودی به آن راه نداشت.
پیامبر اکرم(ص)، به اوج قرب الهی و مقام “قاب قوسین أو أدنی” رسید. (پیامبر در شب معراج آنقدر نزدیک و نزدیکتر شد تا آنکه فاصلۀ او با مقام قرب الهی به اندازۀ دو طول کمان یا کمتر بود).
خداوند در این سفر دستورات مهمی را به پیامبر ابلاغ فرمودند.
بدین ترتیب داستان معراج پیامبر که از بیت الحرام آغاز گشته بود در سدره المنتهی به پایان رسید.
امامت و ولایت در معراج
در داستان معراج پیامبر یکی از مشاهدات مهم وی شهود انوار مقدسۀ أئمه(ع) است. اصحاب متعددی روایت ذیل را از آن حضرت نقل کردهاند.
ضمن این روایات از اصحاب پیامبر چنین نقل شده است که پیامبر(ص) فرمود:
همانا خدای عزوجل در شب معراج به من وحی فرمود که چه کسی را در زمین و در میان امت خود به جای گذاردهای؟ عرض کردم برادرم را. ضمن اینکه خداوند خود به این موضوع آگاهتر بود.
خداوند فرمود: ای محمد من از مقام ربوبیت نظری افکنده تو را اختیار کردم. هیچ گاه ازم من یادی نمیشود مگر اینکه تو نیز همراه من یاد شوی. سپس نظری دیگر افکنده علی بن ابیطالب را برگزیدم و او را وصی تو قرار دادم.
ای محمد، من ولایت علی و فرزندانش را که از یک نور واحد آفریده شدند را به فرشتگان عرضه داشتم. هر کسی آن را پذیرفت مقرب درگاه ماست و هرکس که به آن کافر شد از دورشدگان درگاه ماست.
ای محمد اگر بندهای از بندگانم تا آخر عمر به پرستش من بپزدازد ولی منکر ولایت علی و اولاد او شود، جایش در جهنم است. آیا تمایل داری آنان را ببینی؟ عرض کردم بله.
سپس دیدم علی بن ابیطالب و حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی آنجا بودند. و حجت قائم چون ستارهای در میان آنان میدرخشید.
این را هم بخوانید: پیامبران ایرانی کدامند؟
خداوند فرمود این مهدی موعود حلال کنندۀ حلال ما و حرامکنندۀ حرام ما است. او را دوست بدار که ما او را دوست داریم.
مشاهدات پیامبر در آسمانها
در داستان معراج پیامبر هنگامی که به آسمان دنیا صعود کرد در آنجا حضرت آدم را دیدند که با دستهای از فرشتگان به استقبال او آمده بودند.
فرشتهای خشمگین و غضبناک را دیدند که بزرگتر از او فرشتهای نبود. نامش را پرسیدند، جبرئیل گفت: او مالک جهنم است و تا به حال خنده به روی خود ندیده است.
مشاهدۀ ملک الموت که لوحی از نور در دست داشت که میگفت: خانهای نیست که من در روز پنج بار به آن سرکشی نکنم. پیامبر فرمودند بله براستی که مرگ بدترین و سختترین مصیبتها است. ملکالموت عرضه داشت، حوادث پس از مرگ سختتر میشوند.
سپس گروهی که گوشتهای پاک را کناری گذاشته و گوشتهای ناپاک را میخوردند مشاهده کردند، جبرئیل عرضه داشت اینها آن دسته از امت تو هستند که حرام میخورند.
کسانی که لبهایی چون شتر داشتند و گوشتهای پهلویشان را میخوردند! آنها کسانی بودند که از مردم عیبجویی میکردند. مردمانی که سر خود را به سنگ میکوفتند کسانی بودند که نماز مغرب و عشاء را ناخوانده میخفتند.
کسانی که آتش در دهانشان میریختند و از نشیمنگاهشان بیرون میامد، آنها مال یتیم خورده بودند. تعدادی که شکمهای بزرگی داشته نمیتوانستند از جا برخیزند ربا خواران بودند.
زنانی که از پستان آویزان میشدند، زنان زناکاری بودندکه فرزندان خود را به شوهرشان نسبت میدادند.
در آسمانهای بعدی یحیی و عیسی و یوسف ادریس را دیدند. مردی با کهولت سن با گروهی که اطراف او بودند. از جبرئلیل نام او را پرسیدند. گفت او هارونبنعمران است. موسیبنعمران را دیدند و بر هر کدام سلام کردند.
در آسمان هفتم نیز فرشتههایی را میدیدند که هر کدام در توصیف حجامت میگفتند. جدشان ابراهیم(ع) را دیدند که بر تختی نشسته بود. بر او نیز سلام کردند.
سپس دریاهایی از ظلمت و تاریکی و دریاهایی از یخ و برف مشاهده کردند که جبرئیل گفت این قسمتی از مخلوقات خدا است.
این را هم بخوانید: اصحاب ایرانی پیامبر را بهتر بشناسیم
مشاهدات زمینی پیامبر اکرم(ص)
داستان معراج پیامبر در زمانهای مختلفی اتفاق افتاد و در هر کدام از این سفرها پیامبر مشاهدات مختلفی داشتند. هر از گاهی به فراخور شرایط صحنهای از آن ماجراها را برای اصحاب بیان میفرمودند.
ثروتمندان قریش بنا بر عادت همیشگی خود سخنان پیامبر را تکذیب میکردند و از او نشانههایی میخواستند برای اثبات سخنانش.
پیامبر از ظاهر بیتالمقدس برای آنان بازگو کرد. از کاروانی که در راه دیده بود و از آنها کاسهای آب طلب کرده بود. از کاروانی که در راه مکه بودند و به زودی به شهر میرسیدند که صحت تمام سخنان پیامبر با رسیدن کاروانی که از پیش نقل فرموده بودند بر آنها ثابت شد.