از آنجا که کارنامهی سراسر سیاه و خونین طالبان چیزی برای عرضه کردن پشت میز گفتگو برایشان باقی نگذاشته است، به ناگزیر پشت خاکریز مذهب پناه میگیرند و از رهگذر تحریک احساسات مذهبی مردم در صدد رد گم کردناند. زبان طالبان زور، منطقشان خشونت و شیوهی مبارزهشان انتحار و نابودی و زمینسوزی است.
عده ای که مغز شان را تعطیل کرده اند هنوز هم به این عقیده اند که می توان با نوک تفنک و گلوله، به ایمان مردم افزود و اسلام را گسترش داد فکر می کنند در کسب رضای خداند اند. در حال که امروز تیر و تفنگ و انفجار، فقط سلب ایمان کرده است نه خدمت به آن…
طالبان چون دوست آمریکا شدهاند، تمام اعمال قبیحه و شنیعهی آنان مثل برگهای خزان ریختهاند. طالبان از زمان همکاری با آمریکا، نه تروریست هستند و نه بنیادگرا. نه قتل عامی مرتکب شدهاند و نه سرزمینی را به آتش کشیدهاند. عجب خاصیتی دارد این دوستی با آمریکا! گروهی را از این رو به آن رو میکند.
مذاکرات قطر را می توان از لحاظ اهمیت استراتژیک و نتایج سیاسی ـ ساختاری تاحدود زیادی با اهمیت مذاکرات بن مقایسه نمود. مذاکرات بن، به توافقی منجر شد که از لحاظ سیاسی وساختاری فصل تازه ای درحیات سیاسی و مناسبات قومی و بنیادهای فرهنگی ـ اجتماعی جامعه ی افغانستان گشود.
بر پایهای احتمالات و گمانهها، حتی در صورتِ موفقیتِ مذاکرات قطر و برقراری صلح میان دولت و جناحِ غالبِ طالبان، باز هم افراطگرایی و خشونت و ترور و ناامنی از این سرزمین برچیده نخواهد شد.