تقصیر احزاب پوشالی و سران خودخواه اگر در این گونه فجایع بیش از دولت بیکفایت نباشد، قطعا کم نیست. بنابراین، مردم بیش و پیش از دولت باید سراغ اینها را بگیرند تا تکلیفشان را با مردم روشن نمایند که در این وسط چه کاره اند و چرا برای جلوگیری از بدبختی، کاری نکردند و نمیکنند؟
ممکن است دکتر عبدالله باردیگر طالبان را در کابل و خود را در پنجشیر ببیند و مجبور شود خود او اینبار نقش احمدشاه مسعود را بازی کند. در این صورت نیاز به حمایت کشورهای دوست دارد.
دردمندانه باید گفت ما قربانیان نیز در پدیدآمدن این نامردمی ها و قربانی شدن ها شریک هستیم! زیرا گفته اند در وقوع ستم دو کس شریک است: یکی که ستم می کند (ستمگر)، و دیگری آن که ستم می پذیرد!
خلاصه اگر درپی رهایی هستیم، منطق حکمتیار را باید کنار گذاشت که با آن ره به جایی نخواهیم برد؛ چون منطق وی منطق مسئولیت ناپذیری و دشمن اصلاحات است و اصلاحات با مسئولیت پذیری سنخیت دارد نه با مسئولیت ناپذیری.
متاسفانه صلح با “طالبان قطری” که ظاهرا نماینده طالبان هستند؛ بازی کثیف انحرافی است که با هزینه پولهای گزاف همه را سرگرم خودش کرده و چشم امید بسیاری از اقشار کشور رابه نتایج این نشست ها دوانیده است، در حالیکه معادلات در بخش دیگری از خاک افغانستان و یا جای غیر از قطر مثل پاکستان باید رقم خورد انهم با گروه های اصلی که هیچ اهمیتی برای” طالبان قطری” و نتیجه این نشست قایل نیستند.
امروزه مردم گرسنه تر از گذشته نیستند، بلکه مرفه تراند. اما آنچه شهر کابل را به جولانگاه دزدان و تبهکاران تبدیل کرده، فروپاشی ارزش های سنتی و تهی شدن زندگی از معنا است.