هزارهجات «آخور سنگی» و «زندانِ طبیعی» است و هیچ ظرفیتی برای رشد و توسعه ندارد. نه تنها خودِ این موطن کوهستانی و خشن، استعدادِ رشد و انکشاف ندارد؛ بلکه استعداد ذاتی انسانِ هزاره را نیز میکُُشد و تمامِ عمر و استعداد او صرفِ زنده ماندن میشود
حکمتیار تشنه قدرت و رسیدن به ارگ است و برای رسیدن به این هدف تاکنون از هر وسیلهای استفاده کرده است؛ ائتلاف با کمونیستهای حکومت داکتر نجیب الله در طرح کودتا تا جذب جنرالهای خلقی در آستانه پیروزی مجاهدین
طالبان ماه هاست که به شهرهای کلیدی افغانستان نزدیک شده اند و این مسأله نه تنها افغانستان را با خطر سقوط مواجه کرده که احتمالات ناکامی دولت بایدن در افغانستان را نیز سبب شده است
سردرگمی مطلق در کمپ جمهوریت دکتر غنی خیلی ها را کلافه کرده، رئیس شورای مصالحه اش هیچ نمیداندچه می گوید و اساساخود سر در گم و کلافه شده، تا حال چندین جلسه برگذار کرده که اصلا اجندا نداشته
ملتی که تجربه جنگی اش به درازای حدود سه صدسال باشد قطعا شکست ناپذیر است ۲۶ دلو هم نتیجه همین پختگی جنگی بود اما سیاست را همواره باخته ایم و حالا هم در حال باخت هستیم.
آیا لازم نبود تا اقدام فوری و قاطع برای رسیدگی به چنین فاجعه ای از مرکز و درچهارچوب رهبری دولت صورت می گرفت، که اکنون فقط به تلاش هایی نامشخص در محدوده وزارت و دفتر والی محصور شده است
ایران چنین اقدماتی را در راستای انسانیت، حس نوع دوستی ورسم جوانمردی و همسایهداری انجام داد و اگر صد بار دیگر چنین اتفاقاتی خدای ناکرده رخ دهد مطمئنا باز هم دریغ نخواهد کرد