طالبان گروه مذهبی افراطی است که با القاعده و دیگر گروههای افراطی منطقه همکار و همراست. هرچند در حال حاضر با داعش رابطه ندارد؛ امّا به زودی داعش را نیز در آغوش خواهد گرفت. این گروه تضادهای بسیاری با جمهوری اسلامی ایران دارد. گول موضعگیریهای سیاسی زودگذر این گروه را نخورید و در حق مردم افغانستان جفا نکنید که اینروزها در برابر طالبان برخاستهاند.
شباهت طالبان و داعش در امور بنیادی، و تفاوت شان در امور ظاهری و تاکتیکی است، و در جاهایی که تفاوت دارند کارنامه طالبان سوالبرانگیزتر است، چنانکه اگر نتیجه عملی را معیار بدانیم و شمار قربانیان به دست هر دو را مقایسه کنیم، دست طالبان به قتل شمار بیشتری از مردم آلوده است.
واقعیت این است که طالبان همهی مشکلات جامعه ما نیستند. مشکلات افغانستان بسیار عمیقتر و بنیادینتر از وجود طالبان است. ۳۰ سال پیش و قبل از آن طالبان نبودند؛ اما مشکلات بود. پس مشکلات را باید در جغرافیای افغانستان و ژن افغانستانیها جستوجو کرد.
جامعه و کشور افغانستان در شرایط حاضر شدیداً و کاملاً در وضعیتِ دو قطبی قرار دارد: قُطبِ دولت و متحدین آن و قُطبِ طالبان و مؤتلفین آن. قُطب یا جناح سوم تا کنون عرض اندام نکرده است.
بدون تردید، مهمترین چالش استراتژیک عربستان سعودی، ظهور آرام و بیسروصدای ایران به منزله هژمون منطقهای است. جمهوری اسلامی ایران تا رسیدن به آن جایگاه فاصله اندکی دارد و پیش از آن باید با ناکارآمدی نظام اقتصادیاش که همچنان بر اثر تحریمهای بینالمللی دچار مشکل شده، مقابله کند.
افغانستان میتوانست کشوری آباد و آزاد باشد و تو میتوانستی پدر جاودانهی افغانستانِ مدرن باشی. اما تو نخواستی. تو نگذاشتی. تو همهی آن رؤیاها و آن شور و شوقها را به خاکِ سیاه برابر کردی. ما تو را نمیبخشیم و نسلهای آینده از تو جز به بدی یاد نخواهند کرد. تو طالعی را که از دروازهی ما داخل شده بود، به قتل رساندی. تو مجرمی، آقای کرزی!
این روزها شاهد تشدید حملات تهاجمی طالبان در نقاط مختلف افغانستان هستیم. هدف طالبان از این حملات و تصرف ولسوالی های بیشتر رسیدن به قدرت سیاسی از طریق زور می باشد. طالبان قصد دارند نظام جمهوری اسلامی افغانستان را به امارت اسلامی تبدیل نمایند و در این میان از حمایت پاکستان برخوردارند.
در پی تعرض و حملات اخیر طالبان به مناطق مسکونی در بخشهایی از افغانستان از جمله ولایتهای شمالی این کشور، مردم به تنگ آمدهاند و به جنگ آمدهاند. بیداری مردم، سه جریان را به شدت خشمگین کرده است.
انفجارهای پیاپی پایه های انتقال برق و فرورفتن بخش های زیادی از کشور، بخصوص کابل در تاریکی دوامدار، نشان از فروپاشی اتوریته حکومت مرکزی است که هر لوچک و امتیازطلب بی سروپا به خود جرات می دهد که به سادگی با انفجار پایه های انتقال برق اتوریته و قدرت حاکمیت مرکزی را به چالش بکشد.