سرویس دیدگاه

اسارت زنان افغانستان

دوره اسارت زنان افغانستان نتیجه ی فساد مالی، نداشتن دغدغه واقعی برای رهایی ، همین تعداد محدود از زنان انجویی ست .

درک ما از اتفاقات پیرامونی چقدر است؟

بگذارید صحبت را از تاسیس ولایت دایکندی شروع کنم. در زمان ریاست جمهوری کرزی، در سال ۱۳۸۱ شمسی، دایکندی از بدنه تاریخی خود ارزگان جدا شد و به عنوان یک ولایت مستقل در تشکیلات اداری افغانستان ثبت گردید. تا اینجای داستان چیزی عجیب دیده نمی شود. اما اگر یک ذره عمیق تر فکر شود داستان کمی جالب می‌شود.

چرا اسحق زی از صحبت منصرف شد؟

اینجا ۳۵ میلیون انسان چشم براه مواضع نماینده اش در سازمان ملل، اما این نماینده چون مزدور سر شکسته و جز روایت غنی و اتمر است که بنا بر مشوره امریکا آخرین میخ را بر تابوت امید مردم می کوبد و میلیون ها انسان را به امان خدا می سپارد.

بازی قدرت و نقش شیعیان

با نبود یا ضعف مقاومت ملی، بهترین سیاست برای شیعیان افغانستان سیاست صبر و انتظار است تا گذشت زمان فرصت های تازه را نمایان سازد.

طالبان

باردیگر حاکمیت وحوش

کوچ اجباری مردم فقیر و مظلوم هزاره دایکندی توسط طالبان مسلح و سکوت جامعه جهانی در قرن بیست یک نشان از همکاری جوامع به اصطلاح متمدن با وحوش و وحشی گری است.

ما به دختران و زنان دانشمند، بیش‌تر محتاجیم و فراتر از آن به عدالت

اگر جهان و انسان را دونیمه‌ی پیکر هستیِ مخلوق بدانیم که بناست در مسیر کامل‌شدن و تبدیل ظرفیت آن به فعلیت، پیوسته به‌واسطه‌ی مرد و زن تحول یابد و ساخته شود، مرد مسئولیت ساخت جهان و زن مسئولیت ساخت انسان را دارد.

طالبان بر سر دو راهی

طالبان در اداره کشور با مشکلات بسیاری روبه‌رو هستند. آنان از یک سو، نیاز به رسمیت شناخته شدن از سوی جامعه جهانی و تأمین منابع مالی دارند و تلاش‌های پاکستان هم تا کنون ناکام مانده است. از سوی دیگر، در صورتی دروازه جهان به روی طالبان باز خواهد شد که طالبان بسیاری از هنجارها و ارزشهای جهانی را به رسمیت شناخته و در عمل، رعایت کند.

چند نکته در مورد کوچ اجباری مردم دایکندی!

برخورد مسئولان کنونی با این قضیه تا اکنون هم دوگانه و همراه با اما و اگر است؛ سخن‌گوی حکومت آن را رد می‌کند، در حالی که مسئول دیگری می‌پذیرد، یکی قول بررسی می‌دهد و دیگری از اجرائات صورت گرفته دفاع می‌کند که همین چند صدایی خود گویای مشکل‌دار بودن این قضیه است.