گزارش ویژه/ علل حضور جدی روسیه و چین در سوریه
- انتشار: ۶ میزان ۱۳۹۴
- سرویس: بین المللتیتر 2
- شناسه مطلب: 10062
ارزیابی اطلاعاتی محرمانه امریکا از امکان شروع حملات نظامی روسیه در سوریه برای تقویت دولت بشار اسد و جلوگیری از پیشروی تروریستهای داعش حکایت دارد.
اطلاعات ارائه شده به کاخ سفید، نشان میدهد روسیه آماده است حملات هوایی خود را با استفاده از جنگندههایی که هفته گذشته به سوریه اعزام کرده است، انجام دهد.
از بیستم ماه آگوست ارسال تجهیزات نظامی از سوی روسیه از طریق دریای سیاه به بندر طرطوس در سوریه بطور جدی آغاز و پیگیری شد. بطوریکه به اعتقاد کارشناسان نظامی عملیات روسها از یک الگوی مشخص و منطقی نظامی پیروی میکرد که این الگو شامل حفظ پایگاه هوایی لاذقیه و بهبود امکانات آن، ایجاد سیستم دفاعی علیه حملات هوایی احتمالی و در نهایت ارسال جنگنده به آن بوده است.
بعد از این مراحل هواپیماهای باری غولپیکر آنتونوف روس طی دهها پرواز اقدام به آوردن تجهیزات به این پایگاه کردند بطوریکه تا سه شنبه گذشته، روسها ۲۸ جنگنده (۱۲ سوخو ۲۴، ۱۲ سوخو ۲۵ و ۴ سوخو ۳۰) در پایگاه لاذقیه مستقر کرده بودند. همچنین دو نوع پهپاد و ۲۰ فروند بالگرد.
در بعضی گزارشها آمده است که عملیات روس ها آنقدر گسترده و وسیع است که یک پایگاه هوایی پاسخگوی آن نیست بطوریکه تصاویر ماهوارهای از مناطق ساحلی سوریه حکایت از آن دارد که احتمالا پایگاههای نظامی دیگری برای ورود تجهیزات بیشتر باید آماده شوند.
در حالیکه روس ها سرگرم تقویت حضور نظامی خود در سوریه و خاورمیانه هستند در روزهای گذشته خبرهایی در خصوص مشارکت چین در عملیات نظامی روس ها در خاورمیانه و پیوستن نیروهای نظامی این کشور به نیروهای روسیه در سوریه منتشر شده است.
بر اساس این گزارش ها چین یک ناوهواپیمابر خود را به همراه چندین رزم ناو برای پیوستن به نیروهای روسیه راهی بندر طرطوس سوریه کرده است که به گزارش برخی منابع خبری همچنین قرار است جنگندهها و بالگردهای چینی تا اواسط ماه نوامبر بر روی عرشه این ناو مستقر شوند.
اطلاعات ارائه شده توسط سرویس های اطلاعاتی غربی و صهیونیستی از تصمیم چین برای اعزام یک هزار نیروی زمینی به سوریه و دیگر تجهیزات نظامی به این کشور برای حضور درازمدت در سوریه خبر می دهند.
این تحولات و حضور گسترده نظامی دو قدرت بزرگ جهانی یعنی چین و روسیه درسوریه در حالی رقم می خورند که آمریکا و متحدان غربی و منطقه ای آن سرگرم بررسی ایجاد منطقه پرواز ممنوع بر فراز خاک سوریه به بهانه اسکان آوارگان سوری بودند. حضور این دو قدرت عمده جهانی در سوریه و خاورمیانه و همگرایی آنها نه تنها موجب سردرگمی غرب و متحدان منطقه ای آن شده است بلکه زنگ خطر را برای آنها به صدا درآورده است. بطوریکه بسیاری از منابع غربی پیوستن چین به روسیه در سوریه را غیرمنتظره و غیر قابل پیش بینی خوانده اند.
حال سوال اینجاست که چه عواملی موجب همگرایی این دو قدرت بزرگ در سوریه شده است؟
پايگاه دريايى طرطوس به دليل قرار گرفتن در درياى مديترانه براى روسيه از نظر راهبردی بسيار مهم است. اين پايگاه در زمان حافظ اسد رييس جمهور سابق سوريه و پس از آن در زمان بشار اسد رييس جمهورى فعلى سوريه با توجه به روابط نزديكى كه مسكو و دمشق با هم داشتند، در اختيار روسيه قرار گرفت.
پایگاههاى دریایى براى کشورهایى که نیروى دریایى استراتژیک دارند، بازوى سیاست خارجى به حساب مى آید. این قاعده در مورد پایگاههاى دریایى روسیه هم صدق مى کند. پایگاه دریایى روسیه در بندر «طرطوس» در غرب سوریه و پایگاه دریایى «استاوروپول» در شبه جزیره کریمه اوکراین دو پایگاهى هستند که روسیه از آنها براى حمایت از متحدان خود و نیز دفاع از منافع ملى خویش در خارج از مرزهاى جغرافیایى اش استفاده مى کند. تحولات سالهای اخیر در شرق اوکراین و بهره گیرى روسیه از پایگاه دریایى خود در منطقه کریمه نشان داد که برخوردارى از چنین امکاناتى تا چه حد مى تواند در سیاست خارجى و دفاعى یک قدرت عمده جهانی مانند روسیه موثر باشد.
مسکو از پایگاه دریایى طرطوس نیز براى نوعى تقویت حضور نظامى خود در شرق مدیترانه و مانور قدرت در مواقع لازم بهره می گیرد.
روسیه که در سالهای گذشته از طریق این پایگاه به دولت سوریه کمک ارسال کرده است این روزها بعد از ناتوانی ائتلاف به اصطلاح ضد داعش به رهبری آمریکا که حملاتی نمایشی را علیه گروه تروریستی دست پرورده خود در ماه های گذشته انجام داده است، حضور نظامی خود در این پایگاه را تقویت کرده است و هدف از این حضور گسترده نظامی را جلوگیری از سقوط دولت سوریه و حمایت از بشار اسد و جنگ علیه داعش اعلام کرده است.
همچنین سقوط دولت سوریه به معنی از دست دادن این پایگاه توسط روسیه خواهد بود امری که موجب خواهد شد تا بازوى روسیه در دریاى مدیترانه به عنوان یک دریاى حیاتى برای امنیت ملی روسیه قطع شود.
در تحلیل علل حضور چین در سوریه نیز باید گفت که نگاه «اقتصادی» صرف به منافع چین در خاورمیانه موجب می شود تا درک صحیحی از مبانی سیاست خارجی چین نداشته باشیم و نتوانیم وزن و جایگاه حقیقی این کشور در عرصه معادلات جهانی را درک کنیم.
اقتصاد سوریه و روابط تجاری این کشور با پکن، نقش مهمی در اقتصاد چین نداشته است. چرا که بر مبنای آمارهای منتشره، تجارت دو کشور در سال ۲۰۱۰ ( یک سال قبل از شروع تحولات سوریه) به نقل از وزارت تجارت چین، ۲ و ۴۸ میلیارد دلار بوده است.
چین یکی از قدرت های عمده و بازیگران اصلی سیاست بین الملل به شمار می رود، رشد و قدرت گیری شگفت انگیز این کشوردر سال های اخیر در عرصه روابط بین الملل طوری بوده است که در حال حاضر می توان از آن به عنوان یکی از بازیگران طراز اول در تمامی معادلات و مناسبات جهانی در مناطق مختلف جهان در آسیا، آفریقا، اروپا و آمریکا نام برد.
چین در راستای تحقق اصول سیاست خارجی خود که خودداری از دخالت در امور داخلی دیگر کشورها و به رسمیت شناختن اصل حاکمیت و اقتدار ملی هر کشوری مبتنی بر منشور سازمان ملل متحد است، حفظ « توازن قوا» در رقابت میان قدرتهای منطقهای و جهانی را مد نظر دارد و سعی دارد به همراه روسیه در سوریه و خاورمیانه در مقابل قدرت های غربی و آمریکا عرض اندام نماید. زیرا از دیدگاه این کشور سقوط یا کناره گیری بشار اسد از قدرت در سوریه و یا ایجاد زمینه هایی برای حمله نظامی به سوریه از سوی غرب و متحدانش موجب خواهد شد تا «توازن قوا» در منطقه به نفع غرب و آمریکا رقم بخورد.
شاید بتوان گفت دلیل حمایت روسیه از سوریه ناشی از منافع ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی در سوریه است و با هدف قدرتنمایی در سطح جهانی و در واکنش به برخی اقدامات غرب در منطقه پیرامونی روسیه مثل استقرار سپر دفاع ضدموشکی ناتو در شرق اروپا صورت می گیرد، اما این مسئله را نمی توان به چین نیز تعمیم داد.
رهبران چین در اصل با هدف جلوگیری از بر هم خوردن «توازن قوا» و «نظم منطقه ای» و در راستای سیاستهای میانجیگرانه این کشور در منطقه برای پایان دادن به بحران در سوریه صورت می گیرد، امری که در دیدار هفته های گذشته محمد جواد ظریف وزیر خارجه ایران از پکن با مقامات این کشور مطرح شد. وزیر خارجه ایران در دیدار اخیر خود از چین خواستار مشارکت چین در حل بحران های منطقه ای در خاورمیانه شده بود.
خدشه در سیستم موازنه قدرت در خاورمیانه، که به عنوان یکی از مهمترین حوزه های نفوذ و مراکز تأمین انرژی چین شناخته می شود، موجب انجام تغییراتی جدی در سیستم موازنه قوای این منطقه به نفع آمریکا خواهد شد و این امر در دراز مدت موجب خواهد شد تا منافع تجاری، اقتصادی، بازرگانی، تسلیحاتی و همچنین تأمین انرژی این کشور به چالش کشیده شود و به ضرر چین تمام خواهد شد.
از دیگر عواملی که موجب می شود چین و روسیه در سوریه و خاورمیانه برای مقابله با داعش و گروه های تروریستی در کنار هم قرار گیرند این است که غرب و متحدان منطقه ای آنها بر خلاف ادعای مبارزه با گروه تروریستی داعش در حقیقت از حامیان و ایجاد کنندگان این گروه های تروریستی هستند.
در ماه های گذشته مقامات روسیه و بسیاری از کشورهای آسیای میانه و افغانستان از تلاش گروه تروریستی داعش برای گسترش حوزه نفوذ خود به این مناطق خبر داده اند. گروه هایی که بطور مستقیم و غیر مستقیم از سوی غرب و متحدان منطقه ای آنها مورد حمایت و تغذیه هستند. گسترش تروریسم با حمایت غرب به این مناطق تهدیدی جدی برای روسیه و چین است. لذا این دو کشور با درک این تهدید مشترک تصمیم گرفته اند با مقابله با این پدیده شوم در خاورمیانه مانع از گسترش آن به مرزهای خود شوند.
همچنین از دیگر دلایل چین برای حضور نظامی در سوریه را می توان فشار بر ترکیه عنوان کرد که گفته می شود با حمایت ها و پشتیبانی های غرب به حمایت از جمعیت ترک تبار «ایغور» در شرق چین مبادرت می کند.
«پیمان یزدانی»
نظرات(۰ دیدگاه)