«کابل» به روایت تاریخ؛ از سلطنت درانیها تا قدرتگیری «امانالله»
- انتشار: ۳ سنبله ۱۳۹۴
- سرویس: اجتماعیتیتر 2
- شناسه مطلب: 8633

خبرگزاری اطلس ـ در زمان حکومت درانیها کابل به عنوان پایتخت انتخاب شد و تاکنون نیز پایتخت افغانستان باقی مانده است.
کابل و سلطنت سلسله درانیها
برای اولین بار که کابل به عنوان پایتخت افغانستان اعلام شد در زمان سلطنت درانیها بود که تا به امروز نیز همچنان پایتخت افغانستان است.
در زمان حکومت «احمدشاه درانی»، دور کابل دیوارکشی شد و آنگونه که «علی اکبر فیاض» در کتاب «تاریخ معاصر افغانستان» نوشته است: احمدشاه چون از اهمیت سوقالجیشی کابل از طریق لشکرکشیهای خود به هند آگاهی داشت، کار استحکام این شهر را در دست اقدام قرار داد و در سال 1166 هجری دستور داد تا حصارهای قدیم شهر را که به مرور زمان رو به ویرانی نهاده بود، تعمیر کنند.
تیمورشاه درانی
پس از احمدشاه نوبت به فرزند او «تیمورشاه درانی» رسید، وی 22 سال در افغانستان حکومت کرد و در سال نخست سلطنت خویش پایتخت را از «قندهار» به کابل منتقل کرد.
آمدن تیمورشاه به کابل و موفقیت نهایی او در این شهر باعث شد که وی در کابل بماند و این شهر پایتخت سلسله سدوزاییها گردد.
محلهها و خیابانهای جدید در شهر کابل در زمان تیمورشاه به وجود آمد و نظر به خصوصیات مردم کابل، هرگاه مردان برای جنگ به خارج شهر اعزام میشدند، ریش سفیدان و زنان شهر از محلهها و خیابانها محافظت میکردند.
آن گونه که در کتاب کابل قدیم آمده است، کوچهها و پس کوچههای شهر به شکلی ساخته شده بود که بیگانگان جرأت ورود به محلات را نداشتند.
کوچهها و پسکوچههای شهر کابل تنگ و تاریک بودند و اگر فردی با آنها آشنایی نداشت راهش را گم میکرد.
پس از مرگ تیمورشاه، کابل در جنگهای داخلی بین برادران سدوزاییها و بارکزیها آسیب فراوان دید و از تعرض و تجاوز انگلیسیها نیز صدمات جبران ناپذیری برداشت.
پس از مرگ تیمور تا زمان به قدرت رسیدن امانالله خان، حکومتهای وقت نتوانستند شکوه گذشته کابل را به آن برگردانند و آثار تاریخی آن را ترمیم و حفظ کنند.
حصار اطراف شهر کابل که تا آن زمان همچنان استوار بود و با دیوارهای مستحکم و پایدارش در مقابل بیگانگان مقاومت کرده و بیگانه را از خود رانده بود به تدریج رو به ویرانی نهاد.
بر اثر جنگهای داخلی و بیتوجهی دولتهای وقت و تهاجم انگلیسها دیوارهای این شهر از بین رفت که نشانههای آن تا هنوز در بلندی برخی از کوهها نمایان است ولی از اطراف شهر محو شده است.
منازل مردم کابل در آن زمان از خشت خام ساخته شده بود و همه چوپ پوش بوده و اکثر خانهها در یک طبقه و در مساحت زیادی بنا میشد.
درب خانه مردم کابل اکثراً معرقکاری شده و کندهکاری شده بود و پنجرهها نیز با تکههای کوچک و ظریف چوب با مهارت خاص به هم پیوست میشدند که میتوان آن را از شاهکارهای هنر آن روزگار به حساب آورد.
سقف منازل نیز در آن دوران گچکاری و پر از گل و برگ بود و دیوارها نیز با نقاشیها و هنر آیینهکاری آن زمان تزئین میشدند.
در منازل قدیم کابل، در اتاقها تاقچههایی با بهترین چینیهای یشم درست میکردند و درهنگام زمستان روی تاقچهها، انواع گلها و میوهها را میگذاشتند تا اتاقها را معطر کنند.
بازارهای کابل قدیم که همه کندهکاری و آیینهبندان بوده بسیار ستایش برانگیز بود و به گونهای ساخته شده بود که در زمستان از برف و باران در امان بودند و در تابستان اثری از گرما نبود.
میدان کابل که به «چوک کابل» معروف بود و به اصطلاح نقطه پر کار شهر بود، هر گاه از شمال به جنوب و یا از شرق به غرب میرفتند، کوتاهترین راه و مرکز شهر چوک کابل بود.
کابل قدیم عیاران و پهلوانان بسیاری را به خود دیده است که در دامان این شهر باستانی پرورش یافتهاند.
فاتحان، عیاران و جوانمردانی که پرچم این شهر را در مقابل بیگانگان بلند کرده بودند در کنار عارفان، دبیران، شاعران، خطاطان، هنرمندان، صنعتگران، و مشروطهخواهان این شهر را به یاد ماندنی و خاطرهانگیز کرده است.
در کابل قدیم اقوام و ملتهای مختلف زندگی میکردند و هر یک رسوم و سنتهای جداگانه خود را داشتند.
به تدریج چنان اقوام مختلف به هم آمیختگی پیدا کردند و از رسوم و سنتهای خوب یکدیگر سرمشق گرفتند که هیچ تفاوتی میان عرف و عادات آنان دیده نمیشد و چنان به هم آمیختند که یک ملت را تشکیل دادند.
نظرات(۰ دیدگاه)