وضعیت چگونه کنترل شد؟
- انتشار: ۱۶ سرطان ۱۴۰۰
- سرویس: دیدگاهسیاست
- شناسه مطلب: 116204
خروج آمریکا از افغانستان، به معنی خالی شدن عقبه جنگ با طالبان تلقی شد. این برداشت، نه تنها برای طالبان نوید دهندهی یک پیروزی مسلم بود که برخی کشورهای منطقه نیز پیروزی طالبان را قطعی پنداشتند. برخی رهبران سیاسی و حتی نخبگان علمی کشور نیز تحت تأثیر این جنگ روانی قرار گرفتند و گوشه عافیت را جستجو کردند.
اما از واقعیت نگذریم، خروج آمریکا بعنوان همرزم استراتژیک بیست ساله دولت افغانستان، از لحاظ روانی تأثیر بزرگی را به همراه خود داشت. خاطره تلخ دهه هفتاد و سقوط دولت دکتر نجیب، نیز ناخودآگاه خروج آمریکا را وحشتناک جلوه داد.
راهبرد سقوط پیهم ولسوالیها، طالبان را بیش از گذشته جسور ساخت و آنان پیهم روایت “فتح قریب” سردادند. این رجزخوانی طالبان، برخی کشورهای همسایه را دیگرگونه ساختند طوری که آنها یکنفس برای طالبان آیهی تطهیر میخوانند.
این راهبرد، طالبان را در بیش از یکصد ولسوالی پراکنده و متفرق ساخت. همزمان باعث وحشت مردم گردید و انگیزه مقاومت برای بقا را در سطح ملی پدید آورد.
خیزشهای مردمی در سطح ملی، بعنوان عقبه محکم جنگ، جالی خالی آمریکا را پر کرد و علاوه برآن، یک اجماع گسترده و بیپیشینه را در حمایت از جمهوریت و مخالفت با نظام امارت به نمایش گذاشت.
همزمان حکومت افغانستان در یک هماهنگی به موقع با طیف بزرگی از رهبران و نهادهای سیاسی کشور، انسجام مؤثر را به وجود آورد و در نتیجه، تغییرات و تبدیلات محسوسی در سطح رهبری و ساختار نهادهای امنیتی و ادارات محلی ایجاد گردید.
وضعیت امیدوار کننده اکنون، به وضوح نشان میدهد که “انسجام اجتماعی” و “اتحاد سیاسی” یگانه راه پیروزی و موفقیت دولت و ملت است. دولت – ملت همین گونه شکل می گیرد.
باید بپذیریم که مسئله قومیت و تبعیضهای غیر قابل انکار، همیشه انسجام اجتماعی و سیاسی را در کشور آسیب جدی رسانیده است. انتظار جدی میرود که هماهنگی و همدلی به وجود آمده، حفظ و تقویت شود و با تداوم تغییرات و تبدیلات اخیر، حضور متوازن و معنادار تمام اقوام و اقشار اجتماعی و سیاسی، در ساختار ادارات نظامی و اداری کشور فراهم گردد.
آصف حسینی
نظرات(۰ دیدگاه)