نوروز و ماندگاری ملی(۲)

  • انتشار: ۳۰ حوت ۱۳۹۹
  • سرویس: دیدگاهگوناگون
  • شناسه مطلب: 109006

بحران هویت سرآغاز بحران های دیگر از جمله بحران اجتماعی و سیاسی بویژه بحران مشروعیت است. حکومت برخاسته از جامعه، مشروعیت خود را نیز از بنیان های فرهنگی خودی اخذ می کند. اگر به جای معیارهای فرهنگ خودی معیارهای دیگری حاکم شوند، خود به خود نظام دیگری متناسب با این معیارها هم مشروعیت پیدا می کند. سرنوشت ملت هایی را که سال ها بر در ارباب بی مروت غرب نشستند تا خواجه کی به در آید و سیاست های فرهنگ زدایی استعمارگران را در آفریقا و آسیا و آمریکای لاتین نصب العین خود قرار دهیم تا مشخص شود این گونه بحران های دیرپا چه نتایج شومی به بار می آورند.

در نهایت مسوولان فرهنگی جامعه بدانند که دو بال هویت ملی ما، یعنی فرهنگ عرفی و ملی در یک سو و هویت دینی و مذهبی در سوی دیگر، مکمل یکدیگرند و تضعیف یکی به تقویت دیگری نمی انجامد، بلکه به زوال تمدنی ما و در نتیجه به تضعیف هردو منجر می شود. هزار و چهارصد سال است که دین و سنت آلیاژ گرانبهایی را به وجود آورده اند که نظیر آن در هیچ جای دنیا یافت نمی شود. آنچه اپانیشادها و وداهای هندی در پی آن بوده اند با حکمت ها و اندرزهای ادبی و تاریخی همراه با عرفان اسلامی آتشی در دل ما انگیختند که به قول حافظ هرگز نخواهد مرد. چنین است که باید از تکرار اشتباهی که در دو قرن گذشته اتفاق افتاده به جد بپرهیزیم و با داده های تاریخی و تمدنی خود از در ستیز وارد نشویم. نوروز، به عنوان یک سنت تاریخی و تمدنی، دارای قدرت نامرئی است. در واقع، راز ماندگاری افغانستان و هویت تمدنی ما همین آیین ها، اسطوره ها و نمادهاست. نوروز از یک سو باعث همبستگی اقوام این سرزمین است و از سوی دیگر، زمینه فرهنگی و بستر اجتماعی استمرار تاریخی این ملت را ممکن ساخته است.

دکتر عبدالطیف نظری

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟