من آنم که رستم بود پهلوان!
- انتشار: ۵ اسد ۱۴۰۰
- سرویس: دیدگاهسیاست
- شناسه مطلب: 117418
این روزها حکایت حال دولتمردان افغانستان این ضرب المثل است.
چپ و راست از حمایت امریکا میگویند، غنی با رئیس جمهور ایالات متحده صحبت کرد، فرمانده سنتکام طالبان را تهدید نمود و …
یکی نیست به این جماعت بیغیرت بگوید، اگر حمایت امریکا مشکل را حل میکرد در بیست سال گذشته مشکل حل شده بود. امریکا و ناتو با یک صد و بیست هزار سرباز مستقر در افغانستان، تأمین هزینه، آموزش و تجهیزات جنگی اردو و پولیس و حتی تأمین معاش کارکنان دولت افغانستان، تأمین هزینه انتخابات و همه نوع خدمات ملکی و نظامی به این دولت نتوانست طالبان را نابود کند. در آن شرایط این دولت به ظاهر ملی افغانستان از تأمین امنیت کابل عاجز بود. اما با وجود عجز عملی دهان مقامات دولتی همیشه باز بوده و هست، این ها عوض تلاش برای برقراری امنیت سراسری مشغول چپاول کمکهای جهانی بودند. جالب است که رئیس جمهور وقت به نیروهای دولتی اجازه تعرض به طالبان را نمیداد! عملیات های شبانه را ممنوع کرد و از ناتو بخاطر دستگیری و کشتن طالبان علنی بدگویی میکرد. اشرف غنی احمدزی نیز همین سنت سیئه را ادامه و انواع و اقسام ندانمکاری ها را انجام داده است. هر جا کم آورد دستش به سوی غرب دراز بود، اما در داخل کشور تبعیض قومی، زبانی و … در جریان! سیاست خارجی این دولت با همسایگان اثرگذار افغانستان بر تحریک و بدگویی بناشد، هر چند وقت یکبار مسأله دیورند را علم کردند و با ساختن چند بند کوچک بر علیه دیگری رجز خوانی نمودند.
این سیاست خارجی و داخلی در واقع شکست خورده بود، اما کمک و حضور ناتو آن را مخفی نگه میداشت. وقتی زمزمه خستگی ناتو بلند شد و با طالبان وارد مذاکره شدند، دولت مشغول بازی بچگانه خود بود. در اصل اصلا این جماعت پرگو و بیخاصیت باور نمیکردند امریکا افغانستان را ترک کند. احتمالا طرح خروج امریکا را پف و پتاق حساب کرده بودند، چون خودشان جز پف هنری نداشتند، خیال کردند امریکا تا چند دهه دیگر هست و سرویس میدهد! رفتن ناتو اگر چه غیر مسئولانه بود و یک دولت ناکارآمد را به حال خود گذاشت؛ اما به هیچ وجه غیر مترقبه و ناگهانی نبود.
حال که طالبان تبدیل به هیولا شده و ناتو بیرون رفته، دولتمردان افغانستان کاسه چکنم چکنم بدست گرفته اند و به هر خس و خاشاک برای نجات دست میزنند! در این شرایط بحرانی عوض تکیه بر نیروهای داخلی و تجهیز و حمایت آنها، باز هم با آب و تاب از حمایت و حملات امریکا میگویند. گویا هنوز از خماری خود خارج نشده و وضعیت بحرانی کشور را درک نمیکنند! باور کنند یا نه، دیگر عملیات های امریکا معادلات جنگ را عوض نمیکند، برفرض کشتن چند طالب توسط امریکا، آنها براحتی جایگزین میشوند.
تنها راه قابل اعتماد در این شرایط تجهیز و بکارگیری بسیج مردمی است، دولت افغانستان اگر میخواهد بماند نباید فرصت را از دست بدهد.
برای تکمیل و تقویت جایگاه دولت افغانستان، لازم است دولتمردان از جنگ لفظی با همسایگان دست بردارند. این شرایط اقتضای بمیان آوردن مسأله دیورند و تقسیم حقابه را ندارد. در شرایط فعلی حفظ جمهوریت اولویت اول است، این نهال نو پا در شورهزار افغانستان بدون فداکاری و قربانی های ارزشمند باقی نمیماند. پس دولت افغانستان لازم است تمام توان و ظرفیت داخلی را فعال نماید، دست به زانو زده و برپای خود ایستاده شود. کمک های خارجی در حد تأمین تجهیزات و حمایت مالی خوب است، اما جای بسیج مردمی را نمیگیرد. تعلل در آماده سازی بسیج مردمی تومار دولت جمهوری اسلامی افغانستان را میتواند درهم پیچیده و آن را به تاریخ بسپارد.
بقول حافظ شیرازی:
در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن
شرط اول قدم آن است که مجنون باشی
نقطه عشق نمودم به تو هان سهو مکن
ور نه چون بنگری از دایره بیرون باشی
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش
کی روی ره ز که پرسی چه کنی چون باشی
تاج شاهی طلبی گوهر ذاتی بنمای
ور خود از تخمه جمشید و فریدون باشی.
ناطقی بلخابی
نظرات(۰ دیدگاه)