قوم گرایی

  • انتشار: ۲۵ حوت ۱۳۹۹
  • سرویس: دیدگاهسیاست
  • شناسه مطلب: 108682

“ناسیونالیسم قومی، همیشه اصرار دارد این را به مردم خود بباوراند که ایشان بوسیله یک “دنیا دشمن” احاطه و محاصره شده اند؛ “یکی در برابر همه”. اینطور القا می شود که “این مردم” دارای قابلیت های ویژه و منحصر بفردی هستند که قابل قیاس با دیگران نیست”
هانا آرنت

یکی از زشت ترین نمودهای بی معنایی زندگی انسان مدرن، دست یازیدن به ارزشهای قومی، قبیله ای و نژادی به جای ارزشهای مشترک انسانی است. در این نوع نگاه انسان “اتمیزه شده” و تنهای دنیای مدرن برای فرار از پوچی ویرانگر و آزار دهنده ای که زندگی تکنولوژیک و ماشینی به او تحمیل می کند، به هر چیزی چنگ می زند تا خود را در میان جماعتی همشکل تعریف کرده و برای حیات خود بار ارزشی و معنایی تولید کرده و خود را در هویت جمعی مستحیل نماید.

بی معنایی و خلاء حاصل از ذره گونی انسان مدرن، گاهی در گرایش به گروههای شیطان پرستی، گاهی در عضویت در گروهایی با رفتارهای نامتعارف و مشمئز کننده (مانند منحرفان جنسی)، گاهی در میان طرفداران افراطی باشگاههای ورزشی (هولیگان ها)، گاهی با گرایش به تعصبات قومی قبیله ای و گاهی با گرایش به گروههای بنیادگرا مانند داعش و طالبان و امثالهم خود را نشان می دهد.

جامعه افغانستان به علت تنوع قومی و مذهبی و شرایط خاص این مسئله در دهه های اخیر بیشتر به صورت “قوم گرایی” بروز و ظهور یافته است. قوم گرایی در سالهای اخیر به علت تبلیغات گسترده از سوی برخی کشورهای همسایه گسترش یافته و روز به روز خود را به عنوان یک شکاف جدی و تهدید کننده بروز داده است.

به خاطر داشته باشیم شخص قوم گرا تنها چیزی که بر اساس آن مرزهای گفتمانی خود را ترسیم می کند “نفرت از دیگری” است. در نگاه چنین فردی دیگران به واسطه اینکه تاجیک یا ازبک یا هزاره و.. نیستند، سزاوار شنیدن بدترین توهین ها و حتی مرگ هستند. آنها به مانند پیروان بنیادگران افراطی به هر کسی که شبیه آنان سخن نمی گوید آرزوی مرگ می کنند و در این راه از هیچ خشونتی فروگذار نیستند.

دکتر سید حبیب موسوی

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟