شور و شعور!
- انتشار: ۷ اسد ۱۳۹۷
- سرویس: دیدگاهسیاست
- شناسه مطلب: 45599
![](https://atlaspress.news/wp-content/uploads/دوستم-غنی-1.jpg)
بيست روز حضور پُرشور تُركتباران وفادار به جنرال عبدالرشيد دوستم، يك بار ديگر او را ظفرمندانه به متن بازى سياست برگرداند. قبل از اين در سال ١٣٨٨ يك بار حامد كرزى نيز با تطميع جنرال، راى ميليونى مردم شريف ازبك را به جيب خود زد و بعد از آنكه بر خر مراد سوار شد، او را در حصر و حبس خانگى قرار داد و بعد از مدتى به تركيه تبعيد كرد؛ سناريوي پيمانشكنانهاى كه در انتخابات بعدى رياستجمهورى عيناَ دوباره توسط اشرف غنى تكرار شد.
متاسفانه در دو انتخابات پیشين، رويكرد جنرال نسبت راى مردم، بك رويكرد كاسبكارانه بود و آراى يكپارچه مردم ازبك، دستمايه حضور شخص او و تعداد اندكى از حواريونش در قدرت قرار گرفت و در هردو مورد، چوب اين رويكرد كاسبكارانه و سياست ورزى منفعتطلبانهی شخصى را نيز خورد و به مجرد اينكه ارباب قدرت/ خريداران راى، رأى ميليونى مردم را به جيب خود زدند و پيروزمندانه بر كرسى قدرت نشستند؛ سرمست از پيروزى، عهدشكنانه به دفع و طرد جنرال از وادى قدرت پرداختند، جنرال و عقبه قدرتمند مردمى او را شريك شايسته خود در قدرت ندانستند و دوبار، كينهورزانه او و مردم وفادار به او را توهين و تحقير كردند!
دوبار فريب خوردن و دوبار به حبس و حصر و تبعيد رفتن يك رهبر، بسى غمانگيز و تحقيركننده است. كسانى كه رفتار توهينآميز، دشمنانه، عقدهمندانه و كينهورزانه نيروهاى ويژه ارتش با محافظان نظام الدين قيصارى را ديده باشند، حتما چند روزى روح و روانشان دچار تألم عميق گرديده، آشفته و پريشان شده و شديدا گريستهاند.
پيمان بستنهاى تاكتيكى با جنرال تازگى ندارند. در دهه هفتاد در ائتلافهاى جنگ نيز، با او تاكتيكى ائتلاف مىكردند و بعد از اينكه به اهداف خود دست مىيافتند، او و نيروهاى تحت امرش را به عنوان مليشههاى جنگ سالار، نامشروع و بقاياى رژيم كمونيستى شديدا مورد تاختوتاز قرار مىدادند.
حوادث يادشده روح و روان مردم مشتاق ازبك (مشتاق به روندهاى دموكراتيك، قانونمدارى و دولت- ملتسازى مدرن) را شديدا دردمند و آزرده خاطر ساخت و حس فراگير تحقيرشدگى و نااميدى را تا عمق جان مردمان اين قوم تزريق كرد!
با همه اين اوصاف، اما مردم شريف، نجيب، آگاه و شجاع ازبك، هرگز شكست و تحقير را نپذيرفتند و نه تنها يك بار ديگر جنرال دوستم را بخشيدند، بل به عنوان شهروندان آگاه، مسئوليتشناس و دغدغه مند نسبت سرنوشت جمعى خود، يك بار ديگر سيل آسا به ميدان آمدند و از اعتبار و غرور شكسته جنرال، زنان و مردان ازبك، حقوق شهروندى و آينده خود جانانه دفاع كردند و بار ديگر زمينه مشاركت رهبر منهزم خود را بر كرسى قدرت سياسى هموار نموده و اراده خود را بر تماميتخواهى و انحصارطلبى چيره نمودند.
اكنون مردم ازبك تكليف شهروندى خود را به خوبى انجام دادند و شور و شعور شهروندى را به بهترين شكل ممكن به نمايش گذاشتند.
تكليف تيم حاكم نيز با خودش روشن است، آنان تن به عقبنشينى تكتيكى دادهاند ؛ فرونشاندن اعتراضات گسترده مردمى در شمال و دريافت دوباره راى آنان در انتخابات رياستجمهورى آينده، مىتوانند از اهداف عقبنشينى تكتيكى آنها باشند و به مجرد اينكه دوباره بر خر مراد سوار شوند، مىتوانند جنرال را دوباره به تبعيدگاه بفرستند!
و اما آيا جنرال نيز تكليف خود را روشن كرده است؟ آيا او باز خامانديشانه به همان راه سابق خواهد رفت وبه همان روش و بینش ومنش سابق عمل خواهد نمود و حضور هوشمندانه مردم را هزينهی شخص خود در معادلات قدرت خواهد كرد؟ يا با عبرت گيرى از شكست خوردنها و فريب خوردنهاى گذشته، در رويش و بینش ومنش خود تغيير خواهد داد و پديدهی خودآگاهى عمومى و حضور پُرشور، شورانگيز، سيلآسا و شگفتىساز مردم فهيم ازبك را به سمت و سوى تثبيت حقوق شهروندى آنان كاناليزه خواهد كرد و مشاركت دادن جوانان نخبه و تحصيلكرده اين مردم را در سپهر قدرت سياسى- اقتصادى و فرهنگى كشور در اولويت قبل از خود قرار خواهد داد؟
آيا جنرال به اين تحليل عقلى، تعهد اخلاقى، پختگى سياسى و توانمندى روحى دست يافته كه از بهره بردارى شخصى و شخصى سازى اعتراضات مدنى اجتناب كند و رستاخيز گسترده مردم را در راستاى منافع شخصى خود مصادره به مطلوب ننمايد، بل اساس يك سازوكار مُدرن و سازمان سياسىِ برنامهمحور و مردممدار را با همكارى مردم پايه گذارى نمايد؟
آيا جنرال به اين مرحله از درك و خودآگاهى رسيده كه او رفتنى است و اين مردم هستند كه باقى می مانند و او بايد در قامت يك رهبر كاريزما و مسئول، به صورت بنيادين در پى به سامان رساندن دردهاى بنيادين مردم خويش باشد و از فرزندسالارى و ميراثىسازى سياست به شدت دورى گزيند و ظرفيت عظيم مردم و موج جوشان و خروشان حضور آنان را هزينه الصاق چندمينباره شخص خود به قدرت ننمايد؟
اگر جنرال دوستم، اعتبار و تجربه خود را به عنوان يك عقبه نيرومند، در اختيار مردم و جوانان ازبك قرار دهد تا خود آنان با حمايتهاى جدى، مسئولانه و دورانديشانه وى، يك جريان سياسى فراگير، پويا، درونزا، قاعدهمند، برنامه محور و با گفتمان ملى را پیريزى و رهبرى كنند و كادرهاى مجرب، تحصيلكرده، حرفه اى و كاردان خود را در بدنه قدرت سياسى-ادارى و نهادهاى انتخابى كشور جا به جا نمايند، بدون ترديد از نام جنرال در تاريخ اين مردم به نيكى ياد خواهد شد.
بايد منتظر ماند و ديد كه آيا جنرال اعتبار خود را هرينه مردم مى كند، يا اعتبار مردم را هزينه خود مى نمايد؟
علی احمدی
نظرات(۰ دیدگاه)