روسیه و سیاست حمایت از تمام طرف ها در افغانستان/دولت و طالبان نزد روسیه به یک اندازه مهم اند

  • انتشار: ۳۰ حوت ۱۳۹۹
  • سرویس: بین المللدیدگاه
  • شناسه مطلب: 108995

مسکو دولت کنونی افغانستان را مستقل نمی داند و تلاش می کند بین تمام نیروهای مختلف در افغانستان تعادل ایجاد کند تا اگر یکی از آنها سقوط کرد، روسیه نفوذ و تاثیر خود را حفظ کرده باشد.

از امضای توافق نامه تاریخی صلح امریکا با طالبان نزدیک به یک سال می گذرد اما همان طور که پیش بینی می شد ای توافق نامه به یک نتیجه سریع منجر نشد. مذاکرات بین هیات های مذاکره کننده حکومت افغانستان و طالبان از سپتامبر سال گذشه میلادی تاکنون در دوحه پایتخت قطر ادامه دارد اما دو طرف هنوز روی موضوعات مورد بحث به توافق نرسیده اند.

هرچه زمان بیشتری سپری می شود، روشن تر می گردد که موضوع اصلی توافق نامه صلح امریکا با طالبان یعنی خروج نیروهای ناتو از افغانستان طی چهارده ماه از لحظه امضای توافق نامه، محقق نخواهد شد. ایالات متحده امریکا اگر تعداد نیروهایش در افغانستان را از ۸ هزار به ۲۵۰۰ کاهش داده اما اعلام کرده است قصد ندارد باقی مانده نیروهایش را تا ماه می (ضرب العجل تعیین شده در توافق نامه صلح) از افغانستان خارج کند مگر اینکه راه حلی معجزه آسا برای تمام مشکلات پیدا شود. آلمان که دومین کشور دارنده بیشترین نیرو در افغانستان می باشد به تازگی حضور نیروهای خود در این کشور را تا سال ۲۰۲۲ تمدید کرده است.

همه می دانند که هرگونه شکست در خروج نیروهای امریکایی از افغانستان به عنوان ماده اصلی توافق نامه صلح طالبان با امریکا، این گروه را عصبانی ساخته خشونت ها را افزایش می دهد: جنگجویان طالبان به صراحت این را اعلام کرده اند. سخن نهایی اما جو بایدن رئیس جمهور امریکا که اعلام کرده توافق نامه صلح این کشور با طالبان را بازبینی می کند بر می گردد. این بازنگری تا چه حدی صورت می گیرد اما هنوز مشخص نیست. سیاست دولت بایدن در مورد افغانستان باید در کنفرانس ۲۷ مارچ پیشرو در استانبول مشخص گردد: امریکا از دولت افغانستان و طالبان خواسته در این نشست شرکت کنند. به گزارش اسوشیتدپرس، براساس توافق نامه صلح تازه احتمالی که در ترکیه امضا می شود، طالبان باید به حقوق مدنی احترام بگذارد و ارتباطش با پاکستان که گفته می شود حامی اصلی این گروه است را قطع کند. دولت افغانستان نیز باید قبول کند طالبان را به عنوان شرکای برابر خود در پست های کلید بگمارد و یک قانون اساسی تازه با همکاری حکومت و طالبان تدوین گردد. به عبارت دیگر حکومت و طالبان باید طی دو ماه کاری را انجام دهند که دهه هاست نتوانسته اند انجام دهند.

اهداف دولت بایدن مشخص است: بایدن از اینکه این مشکل را به ارث برده خرسند نیست و مطمئن نیست چه کاری در مورد آن انجام دهد. طرف های افغان در قبال این موضوع دنبال متحدین دیگر به شمول روسیه می گردند.

ارتباط روسیه با افغانستان در نوع خود پیچیده است و تحت تاثیر ترس از موقعیت در آسیای مرکزی، بن بست با ایالات متحده امریکا و زخم های ناشی از جنگ شوروی سابق با افغانستان در دهه ۱۹۸۰ قرار دارد. مسکو دولت کنونی افغانستان را مستقل نمی داند و تلاش می کند بین تمام نیروهای مختلف در افغانستان تعادل ایجاد کند تا اگر یکی از آنها سقوط کرد، روسیه نفوذ و تاثیر خود را حفظ کرده باشد.
طالبان در اواخر ماه جنوری گذشته اولین طرفی بود که پیش از نشست استانبول برای کمک به مسکو رفت. ضمیر کابلوف، مقام مسئول وزارت خارجه مسئول سیاست روسیه در افغانستان، در کابل منفور است: وی به حمایت از طالبان در سطح بین المللی متهم است. پس از سفر ماه جنوری طالبان به مسکو، کابلوف در مصاحبه ای چیزهایی گفت که حکومت افغانستان را خشمگین ساخت. کابلوف در این مصاحبه تاکید نمود طالبان به توافق نامه صلح با امریکا پایبند بوده اند اما امریکا نبوده است. وی همچنین با این ادعای طالبان که هیات مذاکره کننده حکومت افغانستان مذاکرات صلح را سبوتاژ می کند، موافقت خود را نشان داد.
ارتباط افغانستان با روسیه اما با سفر اتمر، وزیر خارجه افغانستان، به مسکو کمی تلطیف شد. اتمر روشن ساخت که روسیه نباید با طالبان و دولت افغانستان به عنوان دو شریک برابر نگاه کند.

همکاری موفقانه روسیه و افغانستان سرفصل مهمی دارد: کابل با علاقه واکسن ضد کرونای روسی را خریداری نمود و از مسکو دعوت کرد در پروژه مشترک افغانستان-ازبکستان برای ساخت یک خط آهن که از این دو کشور و پاکستان می گذرد، مشارکت نماید.
در حال حاضر سیاسیون حکومت در کابل علاقه کمی به امریکا به عنوان متحد خود دارند. به طور مثال امرالله صالح، معاون اول رئیس جمهور غنی، گفته است کابل از امریکا به دلیل کمک های مالی و تجهیزات نظامی اش به افغانستان طی بیست سال گذشته تشکر می کند اما افغانستان از امریکا دستور نمی گیرد. با این وجود، افغانستان هنوز شریک امریکاست و واشنگتن به موفقیت این کشور ع

لاقه دارد. در مورد روسیه اما نمی توان همان چیز مشابه را گفت. وخیم شدن اوضاع افغانستان به معنای یک بروز یک معضل کلان برای بزرگترین دشمن ژئوپلتیک روسیه می باشد و زبان روسیه در اذعان اینکه امریکا در ایفای نقشش به عنوان رهبر جهانی شکست خورده، را تیز تر می کند.
با وجود اینکه دولت های کابل در واکنش به برخی موضوعات به شمول مشکل جمهوری خودمختار کریمه و ایران همواره تلاش کرده در سیاسیت خارجی خود نشان دهد وابسته به امریکا نیست اما روسیه حکومت افغانستان را به چشم یک حکومت وابسته به امریکا می داند که هر لحظه ممکن است توسط طالبان ساقط شود. (حامد کرزی رئیس جمهور پیشین افغانستان از الحاق کریمه به روسیه حمایت کرد. کرزی همچنین تاکید کرد نیروهای امریکایی مستقر در افغانستان حق حمله به خاک ایران را ندارند.)
بنا به این دلیل، روسیه دوست ندارد تمام تخم مرغ هایش را در یک سبد بگذارد و تلاش می کند علاوه بر ارتباط نزدیک با دولت کابل با رهبران محلی غیررسمی به ویژه در ولایات شمالی افغانستان که اتحاد جماهیر شوروی سابق مرز مشترک داشتند، نیز رابطه داشته باشد. دلیل این مدعا دعوت عطا محمد نور، والی پیشین بلخ و از رهبران سرشناس جامعه تاجیک در افغانستان، به تمام نشست های مسکو در مورد صلح افغانستان می باشد.

در برخی موارد اما دیدگاه های امریکا و روسیه همسو می شود: هر دو کشور طرفدار تشکیل دولت انتقالی در افغانستان هستند تا جنگ پایان یابد و مسکو و واشنگتن نفس راحتی بکشند. به ویژه در مورد امریکا این گفته بیشتر صدق می کند چون از سال ۲۰۰۱ میلادی تاکنون درگیر یک جنگ نفس گیر و پرهزینه در افغانستان بوده است.

گذشته از این امریکا و روسیه بین منافع دولت افغانستان و طالبان مانور می دهند و این می تواند زمینه همکاری را فراهم سازد: اینکه ایالات متحده در گذشته حاضر نبود هیچ نقشی به روسیه در افغانستان بدهد، به یکباره مسکو را در ساختار تازه(فرمت روسیه، پاکستان و چین) وارد می سازد تصادفی نیست. گفته می شود نشست هجدهم مارچ به جای دوحه در مسکو برگزار خواهد شد.
منافع زیرشاخه ای روسیه و امریکا اما متفاوت است. امریکا ممکن است با دولت افغانستان سخت برخورد کند اما هنوز حامی اش است. کابل به امریکا به طور کامل اعتماد ندارد اما آرزو می کند صحبت و مذاکره با طالبان با هدف تسلط بر این گروه و تضعیف آنان صورت گیرد.

روسیه اما بازیگری ست که اهدفش کاملا نامشخص است و بسته با شرایط تغییر می کند. روسیه با مقامات منطقه ای همچون مقامات سیاسی تمام عیار برخورد کرده درصدد تضعیف دولت مرکزی می باشد. برای روسیه اتحاد با رهبران غیررسمی شمال افغانستان به شمول رهبران تاجیک و ازبک به مراتب مهمتر از رهبران محلی جنوب افغانستان(طالبان) می باشد اگرچه ارتباط با طالبان را هم سودمند می داند.
این دیدگاه به روسیه کمک می کند در صورت سقوط دولت مرکزی در افغانستان و بروز هرج و مرج در این کشور بتواند نفوذ خود در افغانستان را حفظ نماید. البته این دیدگاه به روابط روسیه با دولت کابل که برخلاف وابستگی اش به امریکا مشتاق گفت و گوی سازنده با مسکو می باشد، ضربه می زند. روسیه نمی تواند ریسک استراتژی یک جانبه را به جان بخرد چون به مرزهای افغانستان نزدیک تر است تا امریکا!

منبع

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟