دیکتاتورهای نقابدار

  • انتشار: ۸ سنبله ۱۴۰۰
  • سرویس: دیدگاهسیاست
  • شناسه مطلب: 119717

سقوط حکومت اشرف غنی، فرصت جدید را برای افغانستان فراهم کرده است. غنی یک چهره متعصب، فاسد و مامور چندگانگی و چند پارگی افغانستان بود. در دوره حاکمیت او طرح تفرقه قومی بنیان گذاشته شد و ضدیت با زبان پارسی در ادارات دولتی به یک رویه تبدیل شد. تلاش غنی این بود تا هزاره ها و تاجیکان را به ۵۰ قوم فرعی تقسیم بندی و تجزیه کند و به این ترتیب، هر دو گروه را از معادلات سیاست کلان کشور حذف کند.

او یک دیکتاتور، نژادپرست، مزدور بیگانه و فاشیست به تمام معنا بود که در زیر پوشش دموکراسی خود را پنهان کرده بود. غنی را می توان یک دیکتاتور نقابدار نامید. او همزمان با ارزش های اسلامی نیز ناسازگار بود و از این منظر، تعارض بنیادین با کنشگران جهادی داشت. اقوام افغانستان در دوره حاکمیت نامشروع غنی، به جای همگرایی به سوی واگرایی و به جای تعامل به طرف تقابل سوق یافتند.

اما اکنون که غنی با دار و دسته دزد و فاسدش از کشور گریخته اند، دیکتاتورهای نقاب دار دیگری زمام کشور را در دست گرفته اند.

افغانستان، یکبار در دهه هفتاد طعم دیکتاتوری همراه با کشتار طالبان را چشیده است و اکنون، بار دیگر، کشور در دست همین وحشی ها افتاده است.

مساله این است که افغانستان از دست یک دیکتاتور خارج و در اختیار گروهی دیکتاتور که به هچ اصولی پایبند نیستند قرار گرفته است. اشرف غنی در ظاهر خود را به اصول مترقی دنیای مدرن، حقوق بشر و حقوق زنان مقید می دانست، و از طریق یک انتخابات ولو متقلبانه به ریاست جمهوری رسیده بود، اما طالبان فقط زبان تفنگ را می فهند و به هیچ ارزشی پایبند نیستند.

افغانستان زیر سلطه طالبان، بدون شک، یک افغانستان سیاه و غیر قابل تحمل خواهد بود.

سید حمید هاشمی

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟