خلایق، هرچه لایق!
- انتشار: ۱۳ حوت ۱۳۹۸
- سرویس: دیدگاهسیاست
- شناسه مطلب: 80037

پس از امضای توافقنامه دوحه از سوی امریکا و طالبان، نگرانیهای گسترده ای جامعه را فرا گرفته است. واقعیت ماجرا چنین است که این نگرانیها جدی است؛ اما این را هم باید پذیرفت که بوجود آمدن این نگرانیها محصول و نتیجه بیکفایتی، فرصت سوزی و پروژه ای برخورد کردن با سرنوشت خود و کشور میباشد.
با تأسف هم اکنون که زنگ خطر در بیخ گوش ما به صدا در آمده است، هنوز هم بخود نیامده ایم و بر طبل خودکامگی و ناسازگاری میکوبیم.
براساس تجارب گذشته این غریو و ماتمی که بعضی از سیاسیون و دولتداران ما به راه انداخته اند، برای سرنوشت تاریک جمهوری نیست، بلکه آنان غم و غصه امتیاز امروز و فردای خود را دارند.
جامعه ما نیز مسحور گرد مرگ و بیتفاوتی شده است. اگر غیراین بود بایسته این بود که در روز امضای توافقنامه باید خلق عظیمی از مردم و نهادهای به اصطلاح مدنی و احزاب سیاسی دربرابر نمایندگی سازمان ملل متحد و یا سفارت امریکا صدای اعتراض خود را بلند می نمودند، که ترامپ و کاخ سفید چرا سرنوشت ما را به بازی گرفته اند؟ دولت امریکا با کدام وجدان ارزشهای بشری را بازیچه سیاست سودجویانه خود قرار داده است؟ یک بار به بهانه مبارزه با تروریزم و توسعه دموکراسی لشکر کشی میکند، اما ویرانیها و تفرقه را گسترش میدهد؛ و روز دیگر همان تروریستها را به مثابه سرباز پیاده خود در برابر عناصر خود ساخته و پرداخته دیگر خود، برای تداوم بازی کثیف تمجید میکند!
اما شاهد بودیم و هستیم که چگونه جامعه مفلوک، فقر زده، چندپارچه، و بحران دیده و مأیوس ما، فقط با نشستن در پای تلویزیونها نظاره گر تراژدی سرنوشت شوم خود در آینده شدند! همین طور چند دستگی در صف مدعیان جمهوری خواهی، نظام سیاسی را در معرض سقوط قرار داده است!
بنابراین جامعه ای که نسبت به سرنوشت خود آگاهی و حساسیت نداشته باشد، از خود ارادیت محروم باشد، رهبران آن فاقد آرمان اجتماعی و انسانی باشند و در یک دایره مافیایی فقط به بدست آوردن امتیازهای سیاسی و پرکردن حسابهای بانکی شان فکر کنند،سرنوشتی بهتر از این لایق آن نخواهد بود.
شکور اخلاقی
نظرات(۰ دیدگاه)