حقوق بشر ضامن عدالت و صلح پایدار
- انتشار: ۳۰ قوس ۱۳۹۶
- سرویس: اجتماعیدیدگاه
- شناسه مطلب: 34653
بشر، نیازمند آزادی و عدالت؛ و جامعه انسانی نیازمند صلح جهانی است؛ تا در سایه درخت تنومند صلح و آزادای و رها از هر نوع خشونت و اعمال محدویت، طعم عدالت را بچشد؛ و در سطوح مختلف حرمت، کرامت و حیثیت انسان به رسمیت شناخته شود و حفظ گردد.
این هدف مهم، تحقق پیدا نمیکند، مگر اینکه حقوق بنیادین و برابر برای تمام ابنای بشر در نظر گرفته شود و انسان از آن جهت که انسان است، از این حقوق بهرهمند گردد. این همان حقوقی است که امروزه بهعنوان حقوق بشر یاد میشود. ماهیت این حقوق آن است که جنس، دین، مذهب، رنگ، زبان، قومیت، ملیت و جغرافیا نمیشناسد و چتر حمایتی و امتیازی است که انسان را بهگسترهی پراکندگی آن بر روی کره زمین از تعرض مصئون نگه میدارد و آزادیهای او را تضمین میکند. بهاین ترتیب، پذیریش و التزام به حقوق بشر، تنها راهی است که صلح را به ارمغان میآورد و آزادیهای اساسی را پاسداری میکند و از تعدیها و خشونتها با جلوههای گوناگون، جلوگیری به عمل میآورد.
براساس این تفکر و اهداف متعالی آن که تفکر انسانمدارانه، صلحجویانه، واقعگرایانه، گریزناپذیر و در عین حال داری آثار پرثمر است، «اعلامیه حقوق» بشر پدید آمده است که حداقلهای حقوق ذاتی و اساسی انسان را در بطن خود جای داده است.
این اعلامیه با اینکه به صورت گسترده و فراگیر، مورد استقبال قرار گرفته است و نیاز مبرمِ همگانی در سطح گیتی برشمرده میشود؛ ولی در مواردی در مقام تطبیق و اجرا در برخی جوامع سنتی با چالشها و سوء تفاهمهایی نیز روبرو بوده است. برخی از نظریهپردازان سنتگرا در جهان اسلام از طیفهایی هستند که همواره اعلامیه حقوق بشر را مورد حمله قرار میدهند و آن را حقیر میشمارند و ارمغان غرب میپندارند که هیچ سنخیتی با اندیشهها و آموزههای اسلامی ندارد.
ولی طرح این نظریه، بیشتر از آنکه علمی و دینمحور باشد، احساسی، سطحی، مبتنی بر سوء فهم و عدم شناخت نیازهای امروز جهان است. بنابراین، ناچیزانگاری مفاهیم گرانسنگ حقوق بشر، اتهام ناهمخوانی، اعلامیه حقوق بشر با آموزههای اسلامی، تقریباً فاقد مبنا ومستندات علمی و دینی است.
جدای از نظریات مختلف در مورد نسبت اسلام و حقوق بشر، آنچه در این باره میتوان گفت اینکه اسلام مبتنی بر عدالت است و عدالت در جامعه و عرصهی مدیریتی و سیاستگذاریهای آن، اساس آموزههای اسلامی را تشکیل میدهد و در این میان، بنیاد عدالت این است که در اجتماع، همگان دارای حقوق همسان و برابر باشد و هیچ فرد و قشری دارای حقوق فراتر و فروتر نباشد. قشر و طبقهای در جایگاه عالیتر و پایینتر نباشد، شاکله و ساختار ماهوی حقوق بشر نیز مبتنی بر آن است که برای همه، منهای هیچ قیدی؛ حقوق برابر، ذاتی و سلبناپذیری را به رسمیت میشناسد و اهتمام دارد که این حقوق را نهادینه کند و این تنها مسیری است که به عدالت منجر میگردد، صلح را بههمراه دارد و آزادیها را تأمین میکند.
علاوه براین، تدوین، اعلامیه حقوق بشری که انطباق کاملا با یک دین خاص داشته باشد، امکانپذیر نیست؛ چرا که در فرض تدوین، آن دیگر اعلامیه حقوق بشر نخواهد بود، بلکه اعلامیهای خواهد بود که حقوق پیروان همان دین را بازتاب میدهد و بهرسمیت میشناسد؛ ولی منازعه همچنان بر سر جای خود باقی میماند؛ چرا که در آن صورت جدال مذهبی بالا خواهد گرفت. پیروان مذاهب برآمده از دل آن دین، هرکدام خواهند گفت که حقوق انسان همان است که ما تعریف و توصیف میکنیم. بهاین ترتیب، اعلامیه حقوق بشر برای اینکه خود را از اشکالات و منازعات تجزیهکننده و واگرا برهاند، نباید محدود به یک دین و ناظر به یک فرهنگ باشد؛ و لذا، جهانشمولی آن یک امر گریزناپذیر و غیرقابلاجتناب است.
در نهایت چیزی که در این مورد میتوان اضافه کرد اینکه اعلامیه حقوق بشر و آموزههای بشری ارمغان غرب نیست هرچند در فرهنگ غرب، بالنده و فربه شده است؛ بنابراین با قاطعیت میتوان گفت که حقوق بشر، میراث بشرِ خسته از رنج و بیعدالتی در درازنای تاریخ است و از روحیه صلحجویی، انساندوستی و عدالتطلبی بسیاری از فرهنگها الهام گرفته است.
بنابراین، اعلامیه حقوق بشر و آموزههای حقوق بشری را به مثابهی میراث گرانبهای بشریت، باید ارج نهاد و بهمفاد آن پایبند بود. صلح جهانی و همزیستی مسالمتآمیز، تنها از همین رهگذر میسر است.
داکتر سید جواد سجادی
نظرات(۰ دیدگاه)