تغییر جغرافیای جنگ؛ از جنوب تا شمال
- انتشار: ۱۵ میزان ۱۳۹۴
- سرویس: سیاست
- شناسه مطلب: 10478

اطلاعات روز نوشت:
ماراتن دولت و طالب در جنوب کشور بدون اعلام شکست یا پیروزی طرفهای درگیر جنگ، تا اطلاع ثانوی متوقف شده است. جنوب و جنوب شرق کشور در چهارده سال گذشته در آتش جنگ سوخت. هزینۀ بازی «گرگ و میش» که در این مناطق به اجرا گذاشته شد، برای دولت از نظر تلفات نظامی سنگین و به لحاظ بودجه سرسام آور و گزاف تمام شد و از مردم قربانیهای بسیاری گرفت. بیشترین نیروی رزمی افغانستان و قوتهای بینالمللی برای تأمین امنیت در این مناطق مستقر شدند، پولهای زیادی در مناطق جنگ زده سرازیر شد اما کمکهای واریز شده در این مناطق بدون آنکه منجر به تأمین امنیت شود، تعلیم و تربیه رشد کند و حکومتداری محلی در آن مستحکم گردد؛ کشت و قاچاق مواد مخدر افزایش چشمگیری پیدا کرد، ساخت و سازهای صورت گرفته ویران شد. در یک کلام، نه تنها ارزشهای انسانی و حقوق بشری در این مناطق جای پا باز نکرد، بلکه وحشت و ددمنشی را که طالبان در این مناطق خلق کردند، اکنون دارد در مناطق امن کشور نفوذ و گسترش مییابد.
در یک جهش باور نکردنی، اکنون نگاهها از جنوب به شمال کشور دوخته شده است و بی هیچ تردیدی، نمایش تراژیک قتل و کشتار در شمال کشور منتقل و در حال اکران شدن است. این دگرگونی و تغییر جغرافیای جنگ از جنوب به شمال، با آمدن حکومت وحدت ملی رقم خورد. چهارده سال گذشته برای شمال و مناطق مرکزی از حیث ثبات سیاسی و امنیت «ماه عسل» بود. رویدادهای یک سال گذشته در شمال و جنایت ضد بشری صورت گرفته توسط طالبان در قندوز، نشان میدهد که «دوران طلایی شمال» به پایان رسیده است.
گسترش ناامنی در شمال بسیاریها را غافل گیر کرده است. و این در حالی است که هیچ اطمنانی از جنوب کشور وجود ندارد. در حال حاضر صدای شلیک گلوله از جنوب شنیده نمیشود اما این به معنای صلح در جنوب نیست و هر آن ممکن آتش خشم و خشونت بار دیگر در این مناطق شعلهور شود. کم نیستند کارشناسان نظامی و سیاسی که روزانه از «تغییر جغرافیای جنگ» صحبت میکنند. اما آیا این تغییر، به واسطه تروریستها صورت گرفته است یا صحنه نبرد با روی کار آمدن حکومت وحدت ملی از جنوب به شمال و مناطق مرکزی تغییر داده شده است؟
هیچ دست نامرئی در پس دگردیسیهای امنیتی و واقعیتهای جاری در کشور وجود ندارد. رییس حکومت وحدت ملی برای فرار از مسئولیت عوامل این غایله را در ماورای مرزهای کشور میبیند و از تروریستهای پاکستانی، چچینی، ازبکستانی و عرب نام میبرد. بسیاریها در این سخن با غنی همدست است و نیز تاریخ تحولات کشور مداخلات پاکستان را به اثبات رسانده است. تأکید بیش از حد بر عوامل خارجی و نادیده گرفتن زمینههای داخلی گسترش نا امنیها، ما را از بخشهای دیگر تغییر جغرافیای جنگ، به دور نگه میدارد. برای مثال، با گسترش جنگ در شمال و نا امنی در مناطق مرکزی بسیاریها نقش ارگ نشینان را در این تحول برجسته میبینند. اشرف غنی به این نگرانی تا هنوز، هیچ پاسخی نداده است.
در صورتیکه غنی نگرانیهای مردم را بدون پاسخ بگذارد و نگاهها همچنان متوجه ارگ نشینان باشد و رییس اجراییه به جای رسیدگی به معضل نا امنی، سخن از افراد مجهول حکومتی بزند که فاجعه و جنایت را توجیه میکند، نه تنها شمال را امن نمیسازد بلکه ممکن است قلمرو حاکمیت حکومت وحدت ملی را از سرتاسر کشور به چهار دیوار ارگ و سپیدار محدود کند.
دوام جنگ در شمال خطرناک است. هیچ گروهی از تداوم ناامنی و جنگ در کشور و شمال محصول برداشت کرده نمیتواند. امنیت در جنوب شکننده و نیمبند است و اگر شمال به سرنوشت جنوب دچار شود، باید فاتحه ریاست و حاکمیت و زندگی آرام را از همین اکنون خواند.
نظرات(۰ دیدگاه)