مشکلی که به بحران سیاسی در داخل نظام حاکم سیاسی افغانستان انجامید، نهفته در ساختار نظام سیاسی و قانون اساسی است که قدرت را در دست یک نفر به عنوان رئیس جمهور منحصر می سازد و ادارۀ ۳۴ ولایت را در اختیار کامل پایتخت قرار می دهد.
هدف طالبان از تخریب مجسمه.ها، تخریب و ریشهکنی هویت و تاریخ یک ملت بود. خصوصا که این آثار بزرگ تاریخی بامیان را نسبت به دیگر مناطق کشور از برجستگی خاصی برخوردار میکرد.
ملّتی که سیاستپیشگان و نخبگان سیاسیاش با نامه وزیر خارجه یک کشور بیگانه چون برگی در مسیر باد بر خود میلرزند و جمعشان از هم میپاشد و خود را گم میکنند، چه قرابتی با سیّد جمال میتواند داشته باشد؟ آیا ما واقعا سهمی از عزّتطلبی، استعمارستیزی و استبدادگریزی سیّد جمال داریم؟
برای روشن شدن نقش ضلع چپی دوستان شهید مزاری در نابودی حزب وحدت و شهادت ایشان، به جایگاهایی که این ضلع در ساختار سیاسی، نظامی و فرهنگی حزب وحدت تصاحب نموده بودند پرداخته شد و حال برای بیش از پیش روشن شدن نقش تخریبی ضلع مذکور باید دید چگونه عمل کرد؟
چند روز پیش آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا نامهای به رئیس جمهور افغانستان نوشت. جدا از غیرمعمول بودن چنین رویهای که وزیری به رئیسجمهور نامه بنویسد، این نامه سراپا فرمان، توهین و دستور است. سندی که تحقیر از آن میبارد.
جنگ و نزاع و درگیری ها مسلحانه ذاتا فاجعه آور و دارای هزینه های سنگین جانی و مالی است مگر جنگ های که برای دفاع از جان و ارزشهای انسانی باشد. اما صلح، ذاتا کاری ارزشمند و پرثمر است مگر صلحی که در آن حقوق و مصالح طرفینی رعایت نشود و مصالحه بر مبنای زور یک جانب صورت گرفته باشد.
توافق بر سر یک دولت مشترک هدف اصلی این نشست است. مبنای توافق را طرح ارایه شده از سوی امریکا تشکیل میدهد که در اختیار طالبان و سیاستمداران زیر چتر جمهوری اسلامی به شمول رییس جمهور غنی قبلا گذاشته شده است.
طرح تازه ای که دولت جو بایدن به حکومت افغانستان و طالبان مبنی بر تشکیل دولت انتقالی نشان می دهد امریکا خواهان خروج فوری از افغانستان تحت شرایطی ست که دستاوردهای چند دهه اخیر که به سختی به دست آمده از بین نرود.
زندهیاد سیّد جمال الدین مسلمان (نه افغانی، نه اسدآبادی و نه حسینی) از نظر اندیشه و بینش و شخصیّت و کارنامه، مثل هیچکس نبود؛ بلکه فقط مثل خودش بود. یکی از انسانهای بیمانند و تکرارناپذیرِ تاریخ بشر، همین چهره بود.
اگر سه بخش سیاسی، نظامی و فرهنگی ساختار حزب وحدت را در نظر بگیریم، به خوبی پیداست که چپیها در هر سه بخش یا کاملا مسلط شدند و یا برای اعمال نفوذ از جایگاه خوبی برخوردار بودند.