از همه برنده تا همه بازنده!
- انتشار: ۲۳ قوس ۱۳۹۸
- سرویس: دیدگاه
- شناسه مطلب: 72235
انتخابات بریتانیا برگزار شد. دو رهبر که هیچکدام نه چپن داشت و نه چپنگیر؛ نه دستمال داشت و نه دستمالکش، نه مداح داشت و نه ثناگو؛ نه دهها موتر تعقیبی و محافظتی داشت و نه هم برخوردار از صداها مشاور. برهمین مبنا، هر کدام برنامههای خود را ارائه کرد. یکی شکست خورد. یکی پیروز شد. بازندگی و برندگی در پرتو قانون و در کمال مسولیتپذیری صورت گرفت. پس برنده، در حقیقت دموکراسی بریتانیا و مردم آن هستند. بنابراین، در ابعاد کلان، اصلا بازندهی وجود ندارد و همه برندهاند.
یک روز انتخابات برگزار شد. روز بعد نتیجهاش اعلام شد. تا حکومت به کار اصلی خود؛ یعنی آموزش، بهداشتودرمان، حملونقل، تولید، صنعت، ایجاد اشتغال، رونق تجارت، شکوفایی اقتصاد و بهبود زندگی مردم برسد. اگر در این راه لازم باشد؛ نخستوزیر باید چکمه بپوشد و به گاوداری هم برود تا ببیند وضعیت صنعت دامداری از چه قرار است.
اما در دموکراسی افغانی، بخاطر بیکفایتی و بیلیاقتی حکومتگران، از ده میلیون نفر واجد شرایط، جهت برخورداری از حق رای، فقط در حدود یک میلیون و پانصد هزار نفر در انتخابات شرکت میکنند. نزدیک به یکسال جنجال انتخابات ادامه پیدا میکند. یکسال تا یکسالونیم معرفی کابینه طول می کشد. بعد فصل استیضاح وزیران بخاطر عدم مصرف بودجه فرا میرسد و از بسیاری وزیران سلب اعتماد میشوند. انگاه نوبت سرپرستی میرسد و بقیه عمر کابینه با سرپرستی اداره میشود. بحث بالا میگیرد که آیا ادامه کار وزرا به عنوان سرپرست، قانونی است یا نیست. در نهایت، بار دیگر بحث انتخابات بعدی و تامین بودجه آن فرا می رسد.
تنها رهاورد این نوع حکومت آن است که فقط معدود افرادی، به تعداد انگشتان دو دست، شاید کمی کمتر یا بیشتر، دهها میلیون دلار به جیب میزنند. سی میلیون نفر دیگر، باید خودشان غم خود را بخورند. از صنعت، تولید، تجارت، اشتغال، احداث راهها و دیگر کارهای زیربنایی و بهبود وضعیت زندگی مردم اصلا خبری نیست. گویا این موارد، اصولا ربطی به حکومت ندارد. وظیفه اصلی حکومت، جنجال و جدال برسر منافع معدودی افراد است. پس در بستر این نوع حکومت و بر مبنای این نوع انتخابات، در حقیقت همه بازندهاند و برندهای وجود ندارد.
نویسنده: داکتر سید جواد سجادی
نظرات(۰ دیدگاه)