اتحاد آمریکا و هند علیه چین
- انتشار: ۸ حوت ۱۳۹۸
- سرویس: بین المللدیدگاه
- شناسه مطلب: 79156

سفر دونالد ترامپ به هند از جهات مختلف قابل تحلیل است. نخست این که این سفر، شروع دور جدید مناسبات آمریکا و هند از زمان روی کار آمدن ترامپ است. این سفر نشان داد که هند به اولویت اصلی سیاست خارجی آمریکا در جنوب اسیا تبدیل شده و ایالات متحده می خواهد به توسعه اقتصادی و پیشرفت تکنولوژیکی هند کمک کند؛ زیرا هانتینگتن تئوریسین سیاست خارجی آمریکا سال ها پیش در مقاله” ابرقدرت تنها” به ایالات متحده توصیه کرده بود برای حفظ هژمونی خود در جهان به افزایش همکاری خود با قدرت های منطقه ای روی بیاورد.
از این زاویه، سفر ترامپ به هند در راستای افزایش همکاری های دوجانبه بویژه در حوزه مبادلات تجاری و توسعه فناوری قابل توجیه است. البته مودی نیز با وجود این که به عنوان یک هندوی ناسیونالیست قدرت گرفت اما بیشتر به یک تکنوکرات سکولار تبدیل شده است و به دنبال تبدیل هند به یک قدرت برتر در بخش فناوری است. همکاری های هسته ای دو کشور وافزایش فروش سلاح های آمریکایی به هند که به شکل فزاینده جایگزین روسیه می شود، در همین راستا قابل ارزیابی است.
با توجه به این که هندوستان طی سال های اخیر پیشرفت اقتصادی چشم گیری داشته است، از این نظر نیز افزایش همکاری و توسعه روابط برای ایالات متحده حائز اهمیت است. بنابر این کمک به رشد اقتصادی و نظامی هند یکی از اهداف سفر ترامپ به هند به عنوان مرکز نوظهور قدرت در اسیا به شمار می رود.
دوم این که از دید واشنگتن توسعه مناسبات و افزایش همکاری با دهلی نو، به منزله اجرای دکترین سد نفوذ علیه چین است. مربع امریکا، استرالیا، جاپان و هند برای این هدف طراحی شده است. براین اساس، تبدیل شدن آمریکا به نخستین شریک تجاری هند، محصول احساس خطر مشترک هند و امریکا از ناحیه چین است. از نظر آمریکا دگرگون شدن استراتژی نظامی چین و مدرنیزه شدن ارتش آن کشور چالشی در برابر هژمونی آمریکاست. در واقع آمریکایی ها چین را خطری بالقوه برای برتری نظامی آمریکا در شرق آسیا و حوزه اقیانوس آرام تلقی می کنند.
چین طی سال های اخیر از استراتژی برتری مسالمت آمیز بیشتر بهره برده است؛ مفهوم این استراتژی این است که چین تلاش می کند تا جهان خارج را آماده پذیرش افزایش قدرت خود کند. علاوه بر قدرت نظامی، از دیدگاه آمریکا قدرت ذهنی چین نیز تهدید علیه منافع آمریکا است. قدرت ذهنی چین به تصویری گفته می شود که جهان از چین در ذهن خود می پروراند. این تصویر، مثبت، قدرت مند، مصالحه جو، بدون استعمار و مطلوب است.
افزون بر این، چین همواره بحث چند جانبه گرایی در عرصه سیاست بین الملل را مطرح می کند که نوعی چالش برای دکترین آمریکا است که دنیا را تک قطبی یا به تعبیر هانتینگتن، تک چندقطبی به رهبری آمریکا تفسیر می کند. تضاد ایدئولوژیک نیز میان دو کشور کماکان برقرار است؛ زیرا در چین هنوز اندیشه “مائو” نمرده و این کشور در فعالیت های اقتصادی خود به دنبال ایجاد نوعی لیبرالیسم با رنگ و بوی سوسیالیستی است. همگرایی در روابط روسیه و چین، چالش دیگر برای هژمونی ایالات متحده در حوزه آسیا پاسیفیک است. مجموعه این عوامل سبب شده تا واشنگتن به فکر تشکیل اتحاد علیه چین در نظام بین الملل بیفتد. به این ترتیب، نخستین سفر ترامپ به هند حامل پیام سیاست خارجی آمریکا در آینده درقبال منطقه اسیا_ اقیانوسیه بود. واشنگتن می خواهد اعلام کند که دهلی نو را به عنوان متحد خود علیه چین انتخاب کرده است.
با این وجود، نباید فراموش کرد که در رویکرد ژئوپلیتیکی ترامپ و مودی تفاوت جدی نیز وجود دارد. در واقع دهلی نو از رویکرد مقابله جویانه ترامپ علیه ایران به عنوان تامین کننده بزرگ نفت این کشور حمایت نمی کند. زیرا از یک سو، روابط ایران و هند در دو بعد تاریخی و فرهنگی از غنامندی بسیار زیادی برخوردار است و از سوی دیگر، اهمیت اقتصادی، امنیتی و استراتژیک ایران، مانع افول جایگاه ایران در سیاست خارجی هند می گردد.
داکتر عبدالطیف نظری
نظرات(۰ دیدگاه)