آدرس صلح کجاست؟؟؟

  • انتشار: ۲۸ حوت ۱۳۹۹
  • سرویس: دیدگاهسیاست
  • شناسه مطلب: 108975

چهل دو سال است که افغانستان در آتش جنگ میسوزد و بزرگان سیاسی این کشور، در مقاطع مختلف در طی این چهل دو سال، برای رسیدن به صلح؛ یا بخاطرِ ختم جنگ بدنبال یک نسخه ای مطلوب گاهی در غرب و گاهی در شرق میدوند. امروز بزرگان سیاسی در جایی برای بدست آوردن نسخه ای صلح عزم سفر کردند که؛ درست چهل دو سال پیش نسخه ای جنگ از از همین آدرس در این سرزمین فرستاده شد.

سردار محمد داود خان رئیس جمهوری سابق افغانستان استراتیژی سیاست خارجی خویش را طوری تنظیم کرده بود که؛ تعادل و توازن را میان دو قدرت غرب و شرق حفظ کرده برای توسعه افغانستان از این موقف با توجه به اوضاع حاکم در سطح بین المللی بهره گیرد. امّا فشار های که غرب بر وی وارد کرد؛ او را مجبور ساخت تا با تمام و کمال در بخش نظامی و سیاسی به روسیه وابسته شود، در فرجام همین وابستگی او به روسیه موجب سرنگونی داود خان و رژیم او گردید. زیراکه داود خان چهره های تحت حمایت روسیه( چبگرا ها )را به زندان انداخت؛ این کار او خشم روسیه را برانگیخت تا نسخه سرگونی رژیم داود خان از روسیه به این کشور رسید؛ جنگ و خونریزی در افغانستان آغاز شد و تا امروز تداوم یافت.

در این مطلب جاه دارد که از نسخه های رسیده از شرق و غرب در جهت ختم جنگ افغانستان یاد کنم و علاوه بر آن به انتقام گیریهای شرق و غرب از یکدیگر در جنگ نیابتی در افغانستان و ویتنام نیز اشاره مختصر داشته باشم.
بعد از جنگ دوم جهانی و با ظهور دو قدرت برتر جهان، آمریکا و اتحاد جماهر شوروی؛ جنگ سرد میان این دو بلوک شرق و غرب آغاز شد. با دخالت آمریکا در امور سیاسی و نظامی ویتنام(جنگ ویتنام) شوروی ضربه ای مهلک بر آمریکا در ویتنام وارد کرد که؛ ۸۰ هزار آمریکایی در ویتنام کشته شد. آمریکا مجبور گردید تا از ویتنام خارج شود.

در سال ۱۳۵۷ هجری خورشیدی انقلاب کمونستی در افغانستان تحت حمایت شوروی شکل گرفت؛ که در نتیجه سردار محمد داود خان رئیس جمهوری سابق به قتل رسیده رژیم او سرنگون شد. در اینجاه بود که؛ فرصت برای آمریکا مهیّا شد. نه تنها مجاهدین افغانستان را بلکه افراطیون اسلام گرا را از سراسر کشورهای اسلامی مخصوصاً عربها را، در تحت رهبری پاکستان در افغانستان زیر نام جهاد علیه حکومت کمونستی تربیت، تجهیز و سازماندهی کرد. این گروهای افراطی و جهادی تحت حمایت آمریکا و عربستان سعودی جنگهای چریکی و پارتیزانی را علیه رژیم کمونستی آغاز کردند؛ تا پای پنحاه هزار لشکر سرخ شوروی را در افغانستان کشید. بیش از ۲۵ هزار نفر از شوروی در افغانستان توسط مجاهدین کشته شد و شوروی از افغانستان به ناچار عقب نشینی کرد، با این حال عمر رژیم کمونستی در کشور به پایان رسید. اینگونه آمریکا انتقام خویش( انتقام شکست ویتنام) را از شوروی در افغانستان گرفت.

مجاهدین دچار جنگ های خانمانسوز داخلی شد؛ تا گروه طالبان با حمایت امارات متحده عرب، پاکستان و آمریکا بوجود آمد. ظهور القاعده در جهان و میزبانی گروه طالبان از رهبر القاعده(اسامه بن لادن) در افغانستان سبب شد که؛ بعد از حادثه ای سهمگین( ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱) آمریکا برای سرنگونی گروه طالبان اقدام نظامی کرده در افغانستان حضور پیدا کند.

اکنون با سرنگونی رژیم طالبان بیست سال از حضور آمریکا در کشور گذشت امّا همچنان در این سرزمین جنگ و خونریزی ادامه دارد؛ با گذشت چنین تحولاتی پر تلاطم، امروز بزرگان سیاسی ما بدنبال نسخه ختم جنگ به روسیه( دولت بجاه مانده از شوروی) برای گدایی صلح رفتند.

آنچه باید بدان توجه کرد اینست که؛ نه جنگ از مردم افغانستان است و نه هم تا اکنون صلح از مردم افغانستان بوده. بلکه جنگ از قدرتهای جهانی، خاصّتاً از آمریکا و شوروی وقت و روسیه کنونی بوده و هم صلح از آنان است. تنها قربانی مردم افغانستان بوده و هم اکنون نیز افعانها قربانی اند.

شوروی آمریکا را در ویتنام ضربه زد؛ آمریکا با نام جهاد مردمِ افغانستان در آغاز در خفا و پشت صحنه، در نهایت علنی انتقام شکست خویش را از شوروی، در این کشور گرفت. بعد از اینکه شوروی در جنگ افغانستان ناکام ماند مجبور شد؛ گرباچف با ریگان رئیس جمهور آمریکا در داخل کشتی باهم صلح کنند و بالای یک نسخه ختم جنگ، برای روی کار آمدن حکومت مجاهدین توافق نمایند.
اکنون هم روسیه و همپیمانانش انتقام شکست (دهه ۱۹۸۰ میلادی) خویش را از آمریکا گرفته است؛ زلمی خلیل زاد فرستاده ویژه آمریکا در روسیه رفته تا با هم( پوتین) صلح کنند و به یک نسخه ختم جنگ توافق نمایند و به تعقیب کنفرانس مسکو، به ترکیه رفته در چگونگی عملی شدن آن نسخه ای متارکه ای جنگ نیابتی دو قدرتِ شرق و غرب، اجماع جهانی و منطقه ای را با حضور اطراف درگیرِ افغانستان( حکومت و طالبان) بوجود آورد.

پس بنا بر این جنگ و صلح هردو مربوط به قدرتها بوده و است؛ نه مربوط به افغانها. تجربه ای تاریخی چهل ساله ثابت کرده که، این نسخه های نامطلوبی از جانبِ قدرتها، هیچگاهی در جایگاه اساسنامه(قانون اساسی) ماندگار باقی نمانده اند؛ و این متارکه ای جنگها هم، صلح پایدار نشده اند.

حافظه تاریخی کشور ما گواهی میدهد که؛ شوروی با یک دیدار ریگان و گرباچف توافق کرد و رفت؛ هیچگونه نگاه به پشت سر به کمونستها نکرد. آمریکا رفت اصلاً توجهی به مجاهدین نکرد؛ اکنون آمریکا خواهند رفت و هیچگونه نگاهی به اشرف غنی نخواهد کرد. روسیه و سایر استخبارات همسوی منطقه یی او ابداً توجهی در آینده به طالبان نخواهد کرد.
اینجا است که همه میروند؛ صرفاً افغانستانِ خون چکان و افغانانِ آواره میمانند. پس با درک این واقعیّات چه خوب است که افغانها خانه ای خود را تخریب نکنند و خود متارکه ای جنگ کنند و صلح نمایند. آن وقت خواهد بود که دارای استقلال، اقتدار و توسعه خواهد شد.

شعبان سادات موسوی

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟