داستان هاروت و ماروت/ دو فرشته علیه ساحران بابل
- انتشار: ۳۰ جدی ۱۳۹۸
- سرویس: اطلس پلاس
- شناسه مطلب: 74977
عصر حکومت سلیمان نبی (ع) جدای از همه حاشیه هایش، دو ویژگی بزرگ داشت و آن اینکه جادوگری و سحر به حد اعلای خودش رسیده بود و نیز عبور و مرور جن ها و فرشتگان میان مردم عادی به یک امر طبیعی تبدیل شده بود و خلاصه عصر سلیمان، عصر جن و جادو بود. در عصر حضرت سلیمان، قرآن داستان دو فرشته را ذکر میکند به نام «هاروت» و «ماروت» که در ملک سلیمان خداوند به آنها ماموریت عجیب و غریبی واگذار میکند. داستان هاروت و ماروت را بخوانید و از تاریخ بیشتر بدانید.
درباره واژه هاروت و ماروت
در مورد داستان هاروت و ماروت اختلاف نظر های زیادی وجود دارد، هم پیرامون نام آنها و اینکه آیا واقعا آنها فرشتگان الهی بودند یا ارواح طبیعت؟ آیا آنان پادشاهی بودند؟ یا مردم عادی بودند؟
بعضی ها معتقدند که نام هاروت و ماروت ایرانی الاصل است چرا که در کتاب ارمنی نام «هرروت» به معنای حاصلخیزی و «مرروت» به معنای بی مرگی مشاهده شده است. در اوستا نیز الفاظ «هرودات» که همان خرداد و همچنین «امردات» به معنی بی مرگ که همان مرداد است به چشم میخورد
برخی نیز این دو واژه را از زبان آرامی می دانند و برخی دیگر آن را واژه ای سریانی دانسته اند که به معنای شاهنشاهی است. همانطور که گفتیم در این داستان نقل های زیادی است که محققان و مفسران بیشتر آنها را افسانه می دانند.
داستان هاروت و ماروت طبق نقل قرآن کریم
در آیه ۱۰۲ سوره بقره خداوند متعال در کنار نام سلیمان پیامبر از هاروت و ماروت بعنوان دو فرشته الهی یاد می کند. همانطور که یاد شد زمان سلیمان نبی، روزگار جادو و سحر بود و رمال های آن دوران عمدتا از طریق ارتباط با اجنه و تسخیر آن ها به فوت و فن سحر آشنا می شدند و از این طریق برای خودشان دکان باز میکردند و کار و کسب پر رونقی برای خود راه انداخته بودند.
این افراد که قرآن آنها را شیاطین انسانی مینامد مراجعه کنندگانی داشتند که می آمدند و مثلا برای باز شدن گره مشکلشان یا ایجاد مشکل در کار رقبایشان تقاضای جادو و سحر میکردند و در روزگاری که مشتری نداشتند، افراد را نشان کرده و با تهدید به اینکه تو را سحر و جادو میکنیم از آنها اخاذی میکردند. زندگی مردم آن عصر به همین منوال می گذشت و بهم ریختگی و آشوب عجیبی میان آنان حکمفرما بود.
اوضاع شهر بقدری بهم ریخته بود که از دست سلیمان هم کاری برنمی آمد و دیگر کم کم مردم صدایشان در آمده بود، در همین شلوغی ها بود که خداوند دو فرشته هاروت و ماروت را ماموریت داد تا به ملک سلیمان بروند و مردم جادو زده را با راه های رهایی از سحر آشنا کنند و طریق خلاصی را به آنها بیاموزد.
به همین جهت در شکل و شمایل انسانی به زمین فرود آمدند و وارد سرزمین های تحت حکومت سلیمان نبی شدند. این فرشتگان الهی خیلی زود کارشان را آغاز کردند، آنان به میان مردم میرفتند و راه باطل سحر را به آنها می آموختند اما یک مشکل بزرگ اینجا بود و آن اینکه وقتی میخواستند باطل سحر را یاد بدهند، باید قبلش خود آن سحر و جادو را هم تشریح میکردند تا بتوانند راه برگشت را بفهمانند. یعنی یکبار مسیری که جادو طی میکند را برای ملت ترسیم میکرد و بعد میگفتند حالا میتوانید از این طریق سحر را ناکارآمد کنید و این مسئله خودش میتوانست دردسر را بیشتر کند.
فرشتگان الهی اما همواره به مردم گوشزد میکردند که ما برای اصلاح فساد آمده ایم و ناچاریم ازینکه قبل از پادزهر، خود جادو را تشریح کنیم اما شما وسوسه نشوید و سعی در آموختن نحوه عملکرد سحر و استفاده از آن نکنید که در این صورت کافر میشوید.
امام رضا علیه السلام در این باره فرموده اند: هاروت و ماروت دو فرشته بودند که به مردم سحر آموختند تا از سحر جادوگران پرهیز کنند و آن را باطل نمایند، و به هرکس چیزى در این باره مى آموختند و به او مى گفتند: «إِنَّما نَحْنُ فِتْنَهٌ فَلا تَکْفُرْ؛ ما، وسیله آزمایش تو هستیم، کافر نشو»، ولى گروهى با به کارگیرى چیزى که دستور داشتند از آن دورى کنند، کافر شدند و به وسیله آن چه مى آموختند بین زن و شوهر جدایى مى انداختند.
در کتاب تفسیر جامع به نقل از امام جعفر صادق(علیه السلام) نیز آمده است که حضرت مى فرمایند:
پس از نوحِ پیغمبر، سحر و عقیده و موهومات زیاد شده بود. خداوند دو فرشته هاروت و ماروت را نزد پیغمبر آن زمان فرستاد که عملیات ساحران را براى او بیان نموده و ضمناً براى ابطال سحر و رد کردن حیله و نیرنگ آن ها اطلاعاتى به او بدهد. پیغمبر مزبور از آن دو فرشته، تعلیماتى فراگرفت و به امر خدا به مردم یاد داد که سحر جادوگران را شناخته و براى باطل نمودن آن ها از دانستنى هایى که به دست آورده بودند، استفاده کنند و به ایشان تأکید و امر شد که خودشان سحر نکنند.
هاروت و ماروت چند صباحی در بابل ماندند و وظیفه شان را انجام دادند و هرچند به مردم هشدار دادند اما بازهم کسانی پیدا شدند و کفر را به جان خریدند و از آموزشهای فرشتگان سوء استفاده نمودند. تمام آنچه از دو فرشته یادگرفتند همگی برای ضرر رساندن به مردم بود، از جمله آنها که قرآن هم بیان کرده ، راه های جدایی افکندن بین زن و شوهر بود که خیلی مورد استفاده قرار میگرفت.
هرچند هاروت و ماروت مشکلات مردم بابل را کمتر کردند اما هنوز هم در گوشه و کنار بودند کسانی که با اجنه رابطه داشتند و از طریق آنها جادوگری را دنبال میکردند، حضرت سلیمان دوره طولانی از حکومتش را صرف مبارزه با لشکر جن ها و ساحران و جادوگران کرد و در نهایت موفق شد شیاطین جنی را اسیر کند. (فیلم ملک سلیمان نبی ساخته شهریار بحرانی به همین قسمت از زندگی حضرت سلیمان میپردازد).
پس از رام کردن جن ها، سلیمان سراغ جادوگران رفت و همه دست نوشته و فرمولهای سحر و باطل سحر را جمع آوری نمود و پیش خودش نگهداری کرد. بعضی روایات ازین خبر میدهند که پس از فوت سلیمان، دوباره این دستنوشته ها میان نااهلان منتشر شد و تا این لحظه عمدتا دست یهودیان قرار دارد. همچنین برخی معتقدند برخی گروه ها در طول تاریخ با پوشش کار سیاسی و نظامی در صدد اشغال سرزمینهای تحت حکومت سلیمان هستند تا به این نوشته ها دسترسی پیدا کنند.
خدایا از شر شیاطین جنی و انسی به تو پناه می آوریم.