خط «دیورند» و ماجراها
- انتشار: ۱۶ حمل ۱۳۹۶
- سرویس: تیتر 1
- شناسه مطلب: 20463

موضوع خط دیورند بین افغانستان و پاکستان به یک لباس پوسیده و یک درخت پلاسیده تبدیل شده است که نه میشود پینه کرد و نه میشود از ریشه درآورد. در یک هفته گذشته باردیگر موضوع خط دیورند سرزبانها افتاده است. با توجه به همین موضوع، بد نیست که چند جملهای نگاشته شود.
در ۵۰ سالی که نیمه دوم قرن ۱۹ میلادی را در بر میگیرد، از پنجاب و سند گرفته تا لندن، سیاستمداران و نظامیان انگلیس و همچنین وزرای مخصوص هند بریتانیایی، درر کابینه انگلستان، متوجه یافتن مرزی مستحکم بین افغانستان و هند بودند. در این راستا نظرات و سیاستهای چندگانهای ظهور کرد که دو نظریه مهم دراین باره طرفداران زیادی داشت. راهبرد «دفاعی» یا «استحکامی» و استراتژی «پیشروی» یا «فاروردپالیسی» از همه بیشتر هوادار داشتند. بین این دو دیدگاه، استراتژی پیشروی دارای طرفداران بیشتری نسبت به یکی اولی در کابینه انگلیس بود که مالکان سرمایه نیز از آن حمایت میکردند. از طرفداران جدی نظریه پیشروی یکی «سرهانری راولنسن» بود که در سالهای جنگ اول افغانستان و انگلیس از طرف دولت متبوع خود، سمت مأموریت سیاسی در قندهار داشت. وی مرد سیاستمدار و مطلعی بود و بنابراین از پیشرویهای روسیه در آسیای مرکزی اندیشه داشت. راولنسن، تقویت نیروهای انگلیسی را در مرزها و سرحدات هند با افغانستان مدنظر گرفت. وی پیشنهاداتی را به لندن فرستاد و نظر داد که با اعزام گروههای اقتصادی و سیاسی در کابل و آسیای مرکزی، موضع انگلیسها تقویت شود. این سیاستمدار معتقد بود که انگلیسها به منطقه «کویته» و «کرم» واقع در پاکستان فعلی نیز نفوذ کرده و باعث تقویت نیروهای انگلیسی در مناطق قبایلی شوند. مدتی از نظریه فارورد پالیسی نمیگذشت که این ایده نظر بسیاری را در هند و لندن به خود جلب کرد. چنانچه میدانیم نتیجه آن به جنگ دوم افغان- انگلیس منجر شد که در یادداشتهای قبلی به آن اشاره کرده ام. در چنین وضعیتی، «امیر شیرعلی خان» حاکم وقت افغانستان که ظاهراً آرزویش استقلال افغانستان بود، تخت و تاج خود را از دست داد و با یک دنیا حسرت در مزار شریف درگذشت. بعد از این تهاجم و به تعقیب نظریه مکتب پیشروی یا تهاجمی، حکمرانان هند بریتانیایی، قدمهای بسیار جدی را مبنی بر اشغال نقاط استراتژیک، تصرف خاکهای قبایلنشین، احداث راه آهن و پایگاههای نظامی برداشتند.
در همین راستا انگلیسها معاهده «گندمک» را در ۲۶ مه سال ۱۸۷۹ با «محمد یعقوب خان» فرزند امیرشیرعلی خان در منطقه گندمک امضا کردند. پس از امضای اینن معاهده بود که انگلیسها به تدریج در «کرُم»، «چترال»، «سوات»، «باجور»، «مومند»، «پیشاور»، «مردان»، «کوهات»، «تیرا»، «خیبر»، «وزیرستان جنوبی و شمالی»، «میرانشاه»، «بنو»، «دیره اسماعیل خان»، «دیره غازی خان»، «کویته»، «مکران»، «لس بیله»، «سیوری»، «ژوب» و «پشین» نفوذ کردند اما به تصرف برخی از این مناطق موفق نشدند. در چنین شرایطی عبدالرحمان خان حاکم بلا منازع افغانستان شد. پیشروی انگلیسها به سوی مناطق قبایلی پاکستان فعلی که بر اساس نقشه سیاست پیشروی عملی میشد، عبدالرحمان را نگران کرد اما به خاطر اینکه او بقای خود را در دوستی با انگلیسها میدید، موضوع را نادیده گرفت. در چنین آشفته بازاری انگلیسها نیز تصمیم گرفتند که کار را یکسره کنند. بنابر این، ماموریت دیوار حایل بین افغانستان و هند قدیم به مقامات هند بریتانیایی واگذار شد. برای اجرای این طرح، «سرمارتر دیورند» مناسبترین شخص بود. وی در رأس هیئتی راهی کابل شد و عبدالرحمان خان نیز او را با پیشانیباز پذیرفت. طی مذاکراتی که بین امیرعبدالرحمان خان و دیورند در قصر «چهلستون» به انجام رسید، امیر متقاعد شد که از سرزمینهای جنوبشرقی افغانستان که بعدها به مناطق قبایلی و پشتونستان شهرت یافت، دست بردارد. بالاخره در ۱۲ نوامبر سال ۱۸۹۳میلادی بین امیرعبدالرحمان خان و نماینده انگلیس معاهدهای به امضاء رسید که بر اساس آن، امیر افغانستان، تصرف مناطق قبایلی را از سوی انگلیسها، به رسمیت شناخت. حدود فرضی که در این معاهده، خاک افغانستان را از سرزمین هند بریتانیایی جدا میکرد، بعدها به خط «دیورند» شهرت گرفت زیرا یکی از طرفهای این معاهده، دیورند بود. به هر حال، بعد از آنکه استعمار بریتانیا از هند برچیده شد و در سال ۱۹۴۷ کشور جدیدی تحت عنوان پاکستان در امتداد خط دیورند شکل گرفت، دولت های وقت افغانستان همواره از معاهده سال ۱۸۹۳ ابراز نارضایتی کرده اند.
تا هنوز که بیش از یک قرن از این موضوع میگذرد، معضل خط دیورند همچنان بین اسلامآباد و کابل، بدون راه حل باقی مانده است. این نکته نیز قابل یادآوری است کهه معاهده دیورند، دارای هفت ماده است که در هیچ یک از مادههایش تاریخ انقضای معاهده ذکر نشده است. بنابراین شایعات درباره انقضای تاریخ معاهده دیورند بیاساس است. در حال حاضر سازمان ملل و جامعه جهانی به نحوی خط دیورند را بین افغانستان و پاکستان به رسمیت میشناسند چون این معاهده مثل بسیاری از معاهدههای دیگر بینالمللی است.
محمد مرادی
نظرات(۱ دیدگاه)