
جنبش روشنایی، یک بستر و دو رویا!
جنبش روشنایی در تاریخ معاصر کشور، یکی از مهمترین و بزرگترین جنبشهای اجتماعی-سیاسی بود که برای دست یابی به حقوق شهروندی و رفع تبعیض برپا گردید.
جنبش روشنایی در تاریخ معاصر کشور، یکی از مهمترین و بزرگترین جنبشهای اجتماعی-سیاسی بود که برای دست یابی به حقوق شهروندی و رفع تبعیض برپا گردید.
به نظر میرسد با تمام خسارتهای که از سوی دشمنان خارجی و دلسوزان جاهل و بیدرک داخلی، به بار آمده است، اما باز هم اندک امیدی باقی مانده است که بتوان از این بحران فراگیر و غمانگیز با موفقیت عبور کرد و این امید، در پرتو حمایت از دولت مرکزی است.
معاون دوم رئیس جمهور گفت: گروه طالبان با تسلط چند روزه بر برخی از مناطق کشور نشان داد که این گروه هیچ تغییری نکرده است.
بیم آن میرود که حکومتِ انتقالی خود به بحرانی عمیقتر و گستردهتر دامن بزند. در سازوکار و نحوهی تشکیل حکومت انتقالی چند فرض قابل تصور است.
خروج بر بنیاد توافقنامهی دوحه دارای پیامدهای بزرگی است که افغانستان معاصر و بخشی از منطقه قربانی آن است.
طالبان هرگز ارادهای برای مذاکره و صلح ندارند. طالبان تنها زبان قدرت را میفهمند. پس باید متحدانه با زبان قدرت با طالبان سخن گفت و به قلعوقمع آنها پرداخت، تا به این نتیجه برسند که هیچ راه نجاتی، جز مذاکره و صلح وجود ندارند.
در چنین شرایطی، بر اشرف غنی است که صادقانه در کنار مردم قرار گرفته و از بودن (خود و ملت) در برابر نبودن، دفاع کند. دست از مماشات بردارد. نیروهای امنیتی را درست رهبری و طالبان را سرکوب کند. ما و مردم هم از او در این راستا، حمایت می کنیم.
بازخوانى جنبش روشنایى، باور به شعارهاى این روزهاى آقاى غنى را سست مى کند. برغم تعهد قوی مردم به نظام، فاجعه دوم اسد این وسوسه را بر مى انگیزاند که سیاست حذف توسط طالب و غنى، مخرج مشترک دارد و شاید این دو گروه، حاصل مساوى یک طرفین وسطین هستند.
با توجه به چنین سوء پیشینهای در پروندهی طالبان و اینکه اصل در استراتژی طالبان گفتگوهای درونگروهی آنهاست نه زبان نمادین و سخنان دیپلماتیک آنها، به سادگی نمیتوان ادعاهایی مانند اینکه طالبان به دنبال قدرت مطلق نیستند، و یا ادعای مشارکتی بودن قدرت از سوی طالبان را پذیرفت.
روسای جمهور آمریکا و افغانستان طی یک تماس تلفنی درباره تداوم روابط میان دو کشور، بحث و تبادل نظر کردند.