نقش خواص در شکل گیری حادثه عاشورا و وضعیت امروز ما!
- انتشار: ۴ سنبله ۱۳۹۹
- سرویس: دیدگاهدین و اندیشه
- شناسه مطلب: 93389
از آن جایی که انسانها موجودات اجتماعی و دارای روابط با یکدیگر اند و در روابطشان اثرپذیر و اثرگذاری وجود دارد، همواره به دو گروه خواص و عوام تقسیم میشوند.
خواص، افراد یا گروههای اجتماعی هستند که دیگران یا عوام در ارزشیابی خودشان، آنها را ملاک و معیار قرار میدهند. در اعمال و رفتار، از آنها الهام گرفته و رأی و دیدگاه آنها را مبنای داوری و عمل خودشان قرار میدهند؛ لذا به آنها گروههای مرجع یا داوری یا استنادی گفته میشود.
پس خواص، افراد یا گروههایی هستند پیشرو و اثرگذار و عوام، افراد یا گروههایی میباشند پیرو و اثرپذیر.
معمولا تحولات و حوادث تاریخی، در اصل معلول رویکردها و عملکردهای خواص است که اثرپذیری عوام را به دنبال دارد یعنی عوام به جهت اثرپذیری و پیروی از رویکردها و رفتارهای خواص، همانند آنها عمل مینمایند.
بنابراین، این خواص اند که با توجه به آگاهی و موقعیتهای تأثیرگذار اجتماعی خودشان، نقش اساسی را عهده دار میباشند. البته چه در جانب مثبت و چه در جهت منفی؛ یعنی اگر خواص به آگاهی و دانش پایبند باشند و به جایگاه و پایگاه اجتماعی خودشان احترام بگذارند و مسئولانه عمل نمایند، جامعه و مردم به خیر و صلاح میرسند و اگر خدای نخواسته دچار انحراف اخلاقی بشوند و در رقابت نیروی عقل و نفس جانب هواهای نفسانی را بگیرند و دنیا را بر دین و رذائل را بر فضائل مقدم بدارند، جامعه و مردم را به تباهی میکشانند.
در قضیهی کربلا نیز خواص بودند که در برابر امام حسین(ع) قرار گرفتند. خواصی مانند قاضی شریح، عمر سعد و امثال اینها. خواصی که امام حسین(ه) و حقانیتش را خوب میدانستند اما در دام دنیا و نگرشهای قبیلوی اسیر بودند و برای رسیدن به حکمرانی رای و امثال آن جنایت نمودند. خواصی که باعث فریب عوام و کشانده شدن آنها در میدان نبرد و آن هم در جبههی مقابل امام(ع) شدند.
اگر با نگاه عبرت آموز به نقش تخریبی خواص در طول تاریخ از جمله در حادثه کربلا بنگریم، در خواهیم یافت که بسیاری از مشکلات و گرفتاریهای امروزی ما نیز زیر سر خواص هست. خواصی که منافع حزبی، قومی، نژادی، سمتی و حتی شخصی را مقدم بر منافع کشور و مردم داشتند. خواصی که با دمیدن به شعارهای افراطی نژادی و حزبی اختلافات درونی را به اوج رساندند. خواصی که قلم به دستان درباریشان با قلم فرسایی و نویسندگی، تعصبات را نهادینه نمودند. خواصی که با دامن زدن به تعصبات نژادی، هزاره فرهنگی را به خرده نژادهای گوناگون تفسیم نموده برباد دادند. خواصی که با عملکردهای نسنجیده خودشان چنان دشمنی درونی را عمق بخشیدند که سالهاست این مردم از دشمنان اصلی و ارزشی کاملا غفلت ورزیده اند و به گونهای علیه یکدیگر موضع میگیرند که گویا جز دشمنان درونی، اصلا دشمنان دیگری به نام کمونیستها و ضد ارزشها نداشتند و ندارند و همه را فراموش نمودند الا مخالفین ظاهری امروزی و همسنگران دیروزی خودشان را.
به خاطر همین نقش اساسی و کلیدی خواص است که در روایت داریم: اگر دو طائفه اصلاح شدند جامعه و مردم نیز اصلاح میشوند و اگر فاسد شدند جامعه و مردم هم فاسد میشوند؛ یکی دانشمندان و دیگری حاکمان.
محمد امین احسانی
نظرات(۰ دیدگاه)