چالش‌های سفیر جدید ایران در افغانستان

  • انتشار: ۵ قوس ۱۴۰۳
  • سرویس: دیدگاه
  • شناسه مطلب: 203975

کاظمی قمی پس از بهادر امینیان، عهده دار مسئولیت سفارت ایران در کابل شد. گفته میشد او برای مهار و کنترل افراطی گری معاونش در غش کردن در آغوش طالبان به کابل اعزام شده است.

در مسیر همکاری مشترک جناب سرپرست سفارت و معاونش، این آقای معاون بود که سایه اش بر سر رییس سنگینی می‌کرد و احتمالا همین مسأله، رفته رفته آنها را در یک تقابل درون سازمانی قرار داد تا جاییکه این دو، بارها به دلیل تک‌روی ها و خودسری های جناب معاون، با یکدیگر دچار نزاع و چالش شدند.

جنجال کنسرسیوم ریلی افغانستان که ویدیوهای آن با موضوع باز کردن ریل های مسیر قطار های این شرکت، در شبکه‌های اجتماعی ترند شد، اختلاف میان دو «حسن» را به رسانه ها کشاند.

جناب معاون، در سه سال گذشته، کاسه داغ تر از آش بود. او شعار تعامل با طالبان سر میداد، اما عملا با تمام نیروها و رسانه های تحت امر خود به سخنگوی طالبان در ایران و وکیل مدافع این گروه تبدیل شده بود و سرپرست سفارت را هم با قدرت به دنبال خود می‌کشاند.

این جماعت، بسیار کوشیدند که چهره ای پاک و طاهر و ایران دوست از طالبان به افکار عمومی ایرانیان و سیاستمداران ایرانی نشان دهند، اما دهن کجی های مکرر طالبان نسبت به ایران باعث شد که این تلاشها، رفته رفته نتیجه‌ی عکس بدهد.

مدتهاست که بوی تغییر بنیادین سیاست مواجهه تهران با طالبان به مشام می‌رسد.

سبکدوش شدن معاون سفیر ‌(به عنوان معمار ایده برادری ایران با طالبان و تعامل عاشقانه با این گروه ) از وظایفش در چند ماه پیش و اکنون هم، برکناری آقای کاظمی قمی، موید همین مسأله است.

آقای علیرضا بیگدلی، دیپلمات با سابقه وزرات خارجه ایران، از چهره‌های منتقد تعامل با طالبان به روش حسنین بود. اما او اکنون میراث‌دار شرایط ویژه و نگران کننده‌ای است که عشق یکطرفه سه سال گذشته معاون و سفیر پیشین به طالبان، بر ایران تحمیل کرده‌اند.

بدیهیست که سکان‌دار جدید سیاست ایران در افغانستان، نگاه عاشقانه معاون پیشین سفیر به طالبان را ندارد.

نگاه او به وقایع افغانستان طبیعتاً رئالیستی و مبتنی بر تامین منافع است، اما شرایطی که سکان‌داران پیشین به وجود آورده اند، مسیر اصلاح ارتباط ایران با مسایل افغانستان را بسیار دشوار کرده است.

طالبان با نقش موثری که در افزایش حملات تروریستی در داخل ایران ایفا کردند و با سیاستی که در مسأله آب هیرمند داشتند و همچنین با حرکت جدی به سوی سلفی گری و اظهار مکرر عشق شان به آمریکا، عملاً راه دوستی عمیق و استراتژیک با ایران را مسدود کردند،

در شرایط کنونی، رویای برادر خواندگی ایران و طالبان با شکست قطعی مواجه شده، اما خرابکاری های متعدد مسئولین پیشین ایرانی در افغانستان که باعث شده ایران، تمام سرمایه های انسانی و زیرساخت های قدرت و بازیگری خود در افغانستان را از دست بدهد، آینده رابطه ایران با افغانستان تحت سلطه طالبان را با چالش‌های متعد مواجه ساخته است.

پای ایران با خطاهای درشت و بزرگ سه سال گذشته در باتلاق افغانستان بدون داشتن یک تکیه گاه قابل اعتماد گیر کرده و آقای بیگدلی، ناچار است ضمن ملاحظه غرق نشدن در این باتلاق خطرناک، به بازسازی و احیای سرمایه های ایران در افغانستان هم مبادرت کند.

مدیریت طالبان و احیای همزمان ظرفیت های از دست رفته برای آقای بیگدلی، در شرایطی که ترامپ به عرصه قدرت بازگشته و احتمالا افغانستان یکی از مناطق مورد توجه اوست، بسیار سخت و مشکل است، اما اگر سیاست احیای ظرفیت ها دنبال شود، می‌تواند مانع آسیب های بعدی به ایران شود.

سید احمد موسوی مبلغ

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟