احادیث قیام حضرت مهدی (ع) و برپایی عدالت
- انتشار: ۲ حوت ۱۴۰۲
- سرویس: دین و اندیشه
- شناسه مطلب: 173038
عدالت از اصول مهم و از تعالیم و اهداف عمده اسلام است. در دستورات اسلامی، انسانها مامور شدهاند که در تمام ابعاد زندگی خود (فردی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، و نیز در گفتار، رفتار و کردار) عدالت را رعایت کرده و آن را سر لوحه کارهای خود قرار دهند.
– احادیث قیام مهدی و برپایی عدالت
در احادیثی که درباره قیام مهدی (علیهالسّلام) آمده است دعوت به توحید و مبارزه با شرک و کفر اعتقادی، به اندازه ایجاد عدالت و اجرای آن، مورد تاکید قرار نگرفته است. علت این امر را باید در نیاز عمده جامعه بشری به برقراری عدالت و گسترش دادگری در این زمان دانست.
امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: «اذا قام القائم (علیهالسّلام) حکم بالعدل وارتفع الجور فی ایامه و آمنتبه السبیل و اخرجت الارض برکاتها و رد کل حق الی اهله[۳][۴]؛ هرگاه قائم قیام کند، به عدل حکم میکند و در ایام او جور مرتفع شود و به وسیله او راهها امن گردد، زمین برکاتش را خارج میسازد و هر حقی به صاحبش برگردانده میشود.»
امام حسین (علیهالسّلام) فرمود: «لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله (عزّوجلّ) ذلک الیوم حتی یخرج رجل من ولدی فیملاها عدلا و قسطا کما ملئت جورا و ظلما، کذلک سمعت رسول الله یقول[۵]؛ اگر از دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد، خداوند آن روز را طولانی گرداند، تا مردی از فرزندان من خروج کند، پس زمین را از عدل و داد پر کند، همانگونه که از ظلم و ستم پر شده باشد. این چنین از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شنیدم.»
امام صادق (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «اما والله لیدخلن (القائم) علیهم عدله جوف بیوتهم کما یدخل الحر و القر[۶][۷][۸]؛ به خدا قسم که عدالت خود را در درون خانههای مردم وارد میکند همانگونه که سرما و گرما داخل میشود.»
امام رضا (علیهالسّلام) فرمود: فاذا خرج وضع میزان العدل بین الناس، فلا یظلم احد احدا[۹][۱۰]؛ آنگاه که خروج کند، ترازوی عدل را در بین مردم مینهد، پس هیچکس به دیگری ظلم نمیکند.»
۳. ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۳۸.
۴. ↑ شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۳۸۴.
۵. ↑ شیخ صدوق، محمد بن علی، کمال الدین، ج۱، ص۳۱۸.
۶. ↑ نعمانی، محمد بن ابراهیم، غیبت نُعمانی، ص۲۷۹.
۷. ↑ حر عاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداه، ج۵، ص۱۶۷.
۸. ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۶۲.
۹. ↑ شیخ صدوق، محمد بن علی، کمال الدین، ج۱، ص۳۷۲.
۱۰. ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۲۱.
نظرات(۰ دیدگاه)