فاجعه ما کرختی است که به آن خو گرفتهایم
- انتشار: ۷ حوت ۱۴۰۰
- سرویس: اجتماعیدیدگاه
- شناسه مطلب: 127894
من به چیزهای زیادی در مورد افغانستان مشکوکم؛ از جمله به پژوهشهایی که طی چند سال اخیر، افغانستان را غمگینترین کشور جهان معرفی میکند و به این برداشت که همه پِز میدهیم، «جنگ و زخمهایش را بیشتر از همه درک میکنیم.»
مواجههی ما با زخم خود و دیگری، مغالطه و ماستمالی است که در قالب شعر و فکاهه نمود پیدا میکند. ما دیگر آن قدر زخم خوردهایم که زخم بخشی از ما شده؛ بخشی که میتوانیم به آن بخندیم و با آن ادای رمانتیک در بیاوریم. برخورد طنزآمیز امروز ما با زخمی که بر اکراین وارد شد و دارد عمیقتر میشود، عمق فاجعهی افغانیت است؛ افغانیت نه به معنای اوغان؛ به مفهوم جغرافیایی که به دلایل مختلف، چند دهه است هر روز زخم میخورد و زخم بخشی از زندگی آن شده است؛ زخمی که در عین گریه، به آن میخندیم و به چهرهی خونآلود مان در آیینه شکلک درمیآوریم. عمق فاجعهی ما، طالب یا داعیهی پشتونوالی نیست؛ فاجعهی ما کرختی است که به آن خو گرفتهایم و بدتر از آن، هیجان از کرختی که میتواند تبدیل به سرگمی و سرخوشی ما شود.
مصطفی زاهد
نظرات(۰ دیدگاه)