واقعه وحشتناک افشار، اوج خصلت خشونت گری آدمِ افغانستانی!
- انتشار: ۲۴ دلو ۱۴۰۰
- سرویس: دیدگاهسیاست
- شناسه مطلب: 127317
قتل، کشتار و توهین کردن به آدمی زشت و ناپسند است. در حادثه افشار ساحت وحشیانه و خشونت گری وجود عاملین آن نمود یافت. درک و فهم آن حادثه برای ما دشوار است، جز از راه بازسازی مفاهیم. اما آنهای که حادثه را مشاهده کردند می دانند که چه وحشت و جنایت هولناک اتفاق افتاده است.
اینکه، قربانیان حادثه در چه وضعیت و حالت بودند و هستند و چه تصور و فهمی از همنوع مسلمان شان پیدا کردند، برای ما غیر قابل فهم است. اگر اندکی بیاندیشیم و آن وضعیت را ترسیم ذهنی کنیم دیوانه کننده است.
ما، هر حادثه و جنایت را بما هوه جنایت محکوم کنیم و حادثه افشار را نیز چون یک جنایت بود تقبیح کنیم. تمام آنهای که در این حادثه المناک دخیل و شریک بودند جنایت کار اند. اگر ما جنایت را چون جنایت است تقبیح کنیم، نتیجه این خواهد بود که آن نوع جنایت دیگر تکرار نخواهد شد.
ما، متاسفانه در افغانستان در برابر خشونت گری، برخورد گزینشی می کنیم. برخورد گزینشی در تقبیح جنایت، ما را به رفتار توئم با مدارا نمی رساند. به صورت نمونه بیشتر از بیست سال است که ما حادثه افشار را محکوم می کنیم. اما تا هنوز روح پرخاشگری و قتال در وجدان جمعی ما، به قدرت حضور دارد. این را با اطمینان می توان گفت، هر فرد ما اگر توان خشونت گری را داشته باشیم اقدام به خشونت می کنیم. تاهنوز، ما «بودن» خود را در «نابودن» دیگری تصور می کنیم.
همین اکنون جامعه افغانستان متشکل از افراد ماجراجو و قتال گر است. تفاوت در این است که یک تعداد توان بروز این قتال گری را دارند و تعداد این توان را ندارند. بن مایه وجدان جمعی، همه ما افغانستانی ها قتال گری است.
شاید یکی از دلایل که؛ ما نتوانستیم به عادت و گرایش جنایت کارانه نقطه پایان بگذاریم، این است که در تقبیح حوادث جنایت بار، با انگیزه منافع فردی برخورد گزینشی کردیم.
خشونت و قتال گری جزء وجدان جمعی ما شده است. این است تصور ما «قتال میکنیم پس هستیم».
رسیدن به وضعیت مدارای اجتماعی برای ما، در جغرافیای به اسم افغانستان محال است و در کشورهای دیگر نیز مردمان شرارت پرور هستیم.
یاد قربانیان افشار گرامی باد. قربانیان که قاتلین شان در بیشتر از بیست سال در هیچ محکمه ای به حکمِ حاکمِ عادل محکوم نگردید.
سید نعمت ضیا
نظرات(۰ دیدگاه)