از (کور- کالی- دودی) تا (نان- کار- آزادی)
- انتشار: ۲۷ قوس ۱۴۰۰
- سرویس: دیدگاهسیاست
- شناسه مطلب: 125304
بیش از چهار دهه خونبار و ویرانگر گذشت. میلیونها انسان این سرزمین شهید شدند، میلیونها انسان آواره ناکجا آباد غربت، میلیونها هم بیسرپرست و سوگوار و دهها میلیون انسان هم کمابیش متأثر از آثار روانی آن فجایع از حال تا نسلها و آینده نامعلوم.
پس، بهایی را که ملت افغانستان پرداخته بسیار سنگین و کمنظیر در تاریخ است.
پرسش اما این است که در برابر آنچه پرداختیم دستاورد ما چه بوده؟
اگر به دو شعار بالا توجه کنیم جواب سؤال روشن میشود. در سلسله نیازهای مازلو، نان از اولین نیازهای زیستی انسان است که در ته جدول او قرار میگیرد. پس ما هنوز دغدغه نان داریم.
تازه، کور- کالی- دودی در آن زمان شعار حکومت خلقی بود که نان را به مردم “وعده” میداد یعنی تأمین نیازهای اساسی مردم را وظیفه و مسئولیت خود میدانست.
اما امروز گروه خشم و پشم روزی مردم را به خدا حواله میکند و روزی خود را با زور تفنگ از مردم میگیرد. امروز شعار نان- کار- آزادی نه وعده حکومت که “مطالبه” مردم گرسنه و در بند است. اکنون نان به دغدغه اول تبدیل شده است. این یعنی سقوط آزاد به عمقی که هنوز به ته آن نرسیدهایم.
بالاتر، این که مردم در دل خفقان آزادی را مطالبه میکنند به این معناست که آزادی هم از آنها سلب شده و کارد به استخوان رسیده است.
در این میان، بیچاره من و همنسلان من که در متن فاجعه پرتاب شدیم و تا چشم باز کردیم خود را در میان خون و خاکستر یافتیم. تا این دم از آنچه زندگیاش مینامیم همواره مسافر راههای خاکی بودیم، حسرت یک خنده واقعی به دلمان مانده و هنوز هم افق روشنی را نمیبینیم.
بلی، درست است که “لاتقنتوا” دست آدم را میگیرد اما انتظار وقتی پایانش معلوم نباشد خسته کننده است حتی اگر نامش امید باشد.
رسول حمیدی
نظرات(۰ دیدگاه)