سیاست فارسی ستیزی و فارسی هراسی چرا؟
- انتشار: ۲۱ سرطان ۱۴۰۰
- سرویس: دیدگاهفرهنگ و هنر
- شناسه مطلب: 116491
در حالی که هر از چند گاهی جریان فارسیگریزی یا فارسیهراسی در دولت اشرف غنی خود را نشان می دهد، این بار در مراسم افتتاحیه میدان هوایی بینالمللی ولایت خوست زبان فارسی از روی تابلوها یا لوحه های میدان، حذف شد. زبان فارسی و پشتو، زبان شهروندان کشور و ذخیره استراتژیک این سرزمین و هویت فرهنگی مردم ما است. اما طی سال های اخیر، زبان ابزاری برای اختلاف افکنی و جدایی مردم افغانستان شده است که جای نگرانی دارد. چالش اصلی زبان در افغانستان اختلاف سیاستمداران و تبدیل یک موضوع فرهنگی به ابزاری برای پیشبرد سیاستهای تفرقه افکنانه است. متاسفانه طی سال های گذشته به شکلی عیانتر از حکومتهای پیشین افغانستان، عده ای از راههای مختلف تلاش کرده اند نسخه مورد پسند خود را از زبان بر مردم افغانستان تحمیل کنند و سیاستهایی برای نیل به این هدف برگزیدهاند که می توان آن را «فارسیستیزی» تعبیر کرد.فارسی ستیزی ابزاری برای اختلاف افکنی و جدایی اقوام افغانستان از یکدیگر است.
واقعیت قضیه این است که سابقه زبان فارسی در افغانستان بسیار کهن است و مردم و حکومت ها همواره از این زبان بر اساس نیاز جامعه افغانستان به عنوان وسیله ارتباطی استفاده می کردند. تحولات دوران مهاجرت و انقلاب ارتباطات طی سال های اخیر باعث شد که حوزه نفوذ زبان فارسی در افغانستان گسترده گردد و این زبان به شدت نسبت به گذشته شکوفا شود. تعداد روزنامه ها، شبکه های تلویزیونی، سایت های خبری و خبرگزاری ها و شمارگان کتب منتشر شده به زبان فارسی در سال های اخیر به نحو چشمگیری رشد تصاعدی پیدا کرده و این نقطه ای است که تیغ سیاستزدگی، بر گلوی زبان فارسی در افغانستان گذاشته شد. در حالی که تا قبل از این، زبان فارسی فرهنگ مشترک مردم افغانستان بود یعنی همه مردم افغانستان قادر به تکلم به این زبان و درک مفاهیم آن بودند، در این اواخر، برخی حلقات در درون دولت خود پیشگام مبارزه با زبان فارسی شده اند.
اگر ما به رابطه سیاست، زبان و هویت، به ویژه در جامعه چند فرهنگی و چند قومی افغانستان دقت کنیم، آن گاه اهداف سیاسیون در مبارزه با زبان فارسی نمایان میشود. فارغ از اینکه امروز چه فرقی دارد که به دانشگاه «پوهنتون» و به خیابان «سرک» گفته شود ولی واقعیت این است که واژههایی از این دست این روزها دیگر صرفا کلماتی روزمره نیستند، بلکه تبدیل به نمادهایی از هویت و سیاست شدهاند و سیاستمداران کشورهای استعماری بر اساس برنامه های قدیمی از این تفاوت ها برای ایجاد تفرقه و جدایی در بین مردم افغانستان استفاده می کنند.
چالش اصلی زبان فارسی، سیاسی ساختن ان است. اینکه
«فارسی» ستیزی این بار در افتتاح میدان هوایی خوست مشاهده شد و این که قبلا وزارت حج و اوقاف افغانستان در نشست علمای کشورهای اسلامی زبان رسمی فارسی را از بنر اجلاس حذف کرد و در جریان گفت وگوها نیز از زبان فارسی استفاده نشد و اینکه اداره ثبت و احوال نفوس افغانستان در صدور کارت ملی برای شهروندان، زبان فارسی را در فهرست زبان خارجی قرار می دهد و در چاپ اسکناس های جدید زبان فارسی حذف می شود و دانشجوی رشته زبان دری دانشگاه کابل مجبور می شود در عنوان روی جلد پایان نامه خود عبارت پوهنتون را به جای دانشگاه استفاده کند و اگر نکند پایان نامه اش مورد قبول برای دفاع قرار نمی گیرد چیزی جز یک مبارزه سازمان دهی شده و احتمالا با دسیسه های خارجی برای زمین زدن زبان فارسی و اختلاف افکنی بین اقوام و مردم افغانستان و در نتیجه به یغما بردن منابع این کشور نیست. دلیل این گونه تحرکات در شرایط حساس کشور، جز تعصب و قومگرایی و دامن زدن به اختلافات چیز دیگری نیست.
زبان فارسی افزون بر این که زبان رسمی کشور است، از نظر اهمیت زبانی، شمار گویندگان، زبان میان قومی و از حیث متن و آثار تولید شده، همچنین از این زاویه که پس از زبان عربی قرن ها زبان دوم مسلمانان بوده، زبانی نیست که این گونه ناشیانه در حق آن جفا می شود.
اگر امروز برای دانشجوی فارسی زبان افغانستان عبارت های دانشگاه، دانشجو و استاد قابل درک تر است چرا نباید از آنها در پایان نامه خود استفاده کند. زبان با دستور نهادهای حکومتی و غیر حکومتی ساخته نمی شود این خود مردم هستند که نحوه گویش خود را انتخاب می کنند. سیاسی کردن موضوع زبان فارسی دری در افغانستان یک سم مهلک برای یکپارچگی مردم افغانستان است و سیاستمداران نباید خود را وارد این عرصه کنند و آن را ابزاری برای پیشبرد سیاستهای خود قرار دهند. بهتر است این عرصه را به شهروندان و سازمانهای مردم نهاد واگذار کنند تا سیر تکاملی زبان فارسی دری در جامعه افغانستان محک خورد و آزمایش شود و خود به پختگی برسد.
پایدار باد همدلی و یکرنگی مردم افغانستان.
دکتر عبداللطیف نظری
نظرات(۰ دیدگاه)