بحران غزه از دیرباز تاکنون

  • انتشار: ۲۷ ثور ۱۴۰۰
  • سرویس: تیتر 2دیدگاه
  • شناسه مطلب: 112985
بحران غزه

چند روزی است که با تعمیق بحران فلسطین شاهد اوج گیری درگیری بین اسراییل و نوار غزه هستیم. درگیری که چهارمین جنگ حماس و اسراییل در طول ۱۵ سال اخیر به شما می آید. برای پاسخ به این سؤال که دیدگاه ما نسبت به مسئله غزه چگونه است، پاسخ به یک پرسش ضروری است. اینکه آیا مسئله غزه و فلسطین را به مثابه یک موضوع جغرافیایی میدانیم یا یک پرونده حقوق بشری؟ آیا فلسطین یک گستره جفرافیایی شامل پل اتصال سه قاره جهان است که همواره همه قدرتهای جهانی نوار غزه از دیرباز به آن چشم داشته اند یا فقط یک موضوع حقوق بشری به سبکی که سلبریتی های جهان بدنبال آن هستند. نگاه پانعربیسم از صدام حسین تا چریکهای چپ و قذافی و عبدالناصر و نیز تفکرات اسلامگرای امام خمینی و عبارت «فلسطین پاره تن اسلام است.» همه بر پایه نگاه جغرافیایی بنا شده اند.

غزه بعنوان یک ژئوپلیتیک جهنمی برای بسیاری از قدرتهای جهان که بدان چشم داشته اند مشکل ساز بوده است. غزه انتهای یک جغرافیای حاصلخیز مدیترانه ای است که مابین اقلیم بیابانی صحرای سینا و صحرای نقب محصور شده است و از دیرباز اقوام بیابانگرد به این سرزمین حاصلخیز چشم داشته اند. ازینرو ژئوپلیتیک جهنمی غزه باعث شده که بسیاری از قدرتهای جهانی پس از دستیابی به آن در مسیر زوال قرار بگیرند. خسروپرویز و هولاکوخان دو تن از حکامی بودند که پس از دستیابی به غزه دچار زوال شدند. حتی اسکندر نیز برای فتح غزه دچار مشقت شد و مجبور شد ۵ ماه آنجا را محاصره کند. در جنگ اول جهانی نیز بخش مهمی از نبرد آلمان و بریتانیا در صحرای سینا و نوار غزه بود که نبرد بین کرسنشتاین و مورای ژنرالهای آلمان و بریتانیا از وقایع جالب جنگ جهانی اول است. این ژئوپلیتیک جهنمی باعث شد که «بن گورین» آرزوی غرق شدن نوار غزه در مدیترانه را داشه باشد.

در قرن فعلی جنگهای اسراییل و غزه ارتباط تنگاتنگی با دکترین خاورمیانه ای دولت امریکا دارد: جنگ ۲۰۰۸ محصول «خاورمیانه جدید» کاندولیزا رایس، جنگ ۲۰۱۲ برای تثبیت راهکار «دو دولت» اوباما، جنگ ۲۰۱۴ محصول شکست راهکار دو دولت با کودتای السیسی و نیز جنگ ۲۰۲۱ محصول طرح «معامله قرن» است. در سال ۲۰۰۸ که با طرح خاورمیانه جدید، کاندولیزا رایس بدنبال زدن دستهای ایران در منطقه بود جنگ ۲۲ روزه شکل گرفت. در بحبوحه بهار عربی آشتی فتح و حماس برای راهکار «دو دولت» بود که مستلزم آن بود که حماس با دوری از ایران و سوریه به سمت قطر و ترکیه برود. جنگ ۲۰۱۲ حاصل تبانی قطر و دفتر سیاسی حماس با اسراییل برای حذف «احمد الجعبری» فرمانده ارشد حماس بود که او را به ایران و سوریه نزدیک میدانستند.

ولی سنگین ترین شکست حماس در جنگ ۲۰۱۴ بود. زمانیکه حماس به پشتوانه قطر، ائتلاف با فتح و نیز شکرآب کردن روابط با سوریه و ایران بدنبال راهکار «دو دولت» بود. اسرائیل که میدانست حماس که با شکرآب شدن روابطش با سوریه و ایران و حال با کودتای السیسی پشتوانه مصر را هم ندارد با راهبرد «ماشین چمن زنی» در ۵۱ روز غزه را شخم زد و سنگین ترین شکست تاریخ حماس را رقم زد. پیشنهادات صلح ده ساله حماس و جهاد از سوی اسراییل رد شد تا بخش مهمی از زیرساختهای نوار غزه در جنگ ۲۰۱۴ از بین برود. علاوه بر این حماس در آن سالها با چالش رشد سلفی گری در نوار غزه بوسیله گروههایی چون گردانهای عبدالله عزام (شاخه القاعده) و انصار بیت المقدس(شاخه داعش) و نیز گروههای شیعه همچون سپاه صابرین(شعبه سپاه قدس ایران) درگیر بود.

ریشه بحران فعلی غزه را باید در ظهور راست افراطی دانست. راست افراطی که دو سال مانع از تشکیل دولت در اسراییل شده و از طرفی تعارض با عربها را در سرزمینهای اشغالی و کرانه باختری شدت بخشیده است و از طرف دیگر طرح «معامله قرن» که عرصه نزاع قطر و امارات در باشگاه انرژی مدیترانه است. از سوی دیگر این جنگ برای دولتسازی هر دو طرف مؤثر است. تضعیف حماس در این جنگ برای ائتلاف آینده محمود عباس و محمد دحلان در انتخابات آینده فلسطین تأثیرگذار است و پیروزی اسراییل در نبرد غزه نیز برای نتانیاهو تا حدی حیاتی است تا آخرین تیر ترکش خود را برای ماندن در قدرت حفظ کند. به نظر میرسد با موشکباران کم سابقه تل آویو حتی با وجود کشتار غیرنظامیان در غزه معادله نبرد تا حد زیادی بر ضد اسراییل است بویژه آنکه اعراب کرانه باختری و حتی اعراب ساکن سرزمینهای اشغالی ۱۹۴۸ نیز علیه اسراییل رادیکال تر شده اند.

دکتر سید حبیب موسوی

نظرات(۰ دیدگاه)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *