غربتِ غریب شیعیان افغانستان در وطن
- انتشار: ۲۲ ثور ۱۴۰۰
- سرویس: تیتر 2دیدگاهسیاست
- شناسه مطلب: 112751

طی چند سال گذشته، دهها حمله تروریستی هدفمند، غیر نظامیان شیعه را در مسجد، مصلی، مدرسه، باشگاه ورزشی و مؤسسات آموزشی به خاک و خون کشیده است و حتی نوزادان تازه متولد شده و مادرانشان در بیمارستان زنان و زایمان هم از حملات تروریستی در امان نماندهاند.
اگر حدود دو هزار شهید و هزاران زخمی غیرنظامی طی حدود دو سال را رقم قابل توجهی بدانیم (که یقینا قابل توجه است) باید اذعان کنیم که شیعیان افغانستان، در معرض یک نسل کشی سیستماتیک و ظلم مضاعف قرار دارند.
دولت افغانستان، طالبان را مسئول این دست از اقدامات تروریستی میداند و طالبان، انگشت اتهام را همزمان به سوی داعش و حکومت افغانستان دراز میکند.
هم داعش و هم طالبان، سابقه دهشت انگیزی در کشتار وسیع شیعیان افغانستان دارند، اما در عین حال، نمیتوان از وجود حلقه خبیثهای در داخل حکومت افغانستان که همچون داعش و طالبان میاندیشند، چشم فرو بست.
روز دوشنبه (۲۰ اردیبهشت)، شاپور حسن زوی، نماینده استان لوگر در پارلمان افغانستان، در صحن علنی این مجلس مدعی شد که جمهوری اسلامی ایران، با هدف ایجاد اختلافات قومی، طراح عملیات تروریستی مقابل دبیرستان سیدالشهدا(ع) بوده است.
او همچنین تأکید کرد که جاسوسان ایران، در تالار مجلس حضور دارند و واضح است که منظور او، نمایندگان شیعه مذهب حاضر در پارلمان افغانستان بودند.
صرف نظر از اینکه کسی چرندیات حسن زوی را جدی میگیرد یا نه، اما صرف این که یک نماینده پارلمان، در جلسه رسمی شورای ملی کشورش، علیه بخش وسیعی از مردم سرزمینش سخن میگوید و همه آنها را جاسوس کشور همسایه خطاب میکند، نشاندهنده وجود یک خط فکری با همین مضمون در افغانستان است؛ خط فکریای که آنقدر قوی هست که توان فرستادن نماینده به پارلمان را هم داشته باشد.
آدمهایی که همچون حسن زوی میاندیشند، هم در پارلمان افغانستان و هم در بدنه حکومت افغانستان، کم نیستند. این افراد، در نهادهای مختلف دولت افغانستان، دارای قدرت و امکانات هستند و برای توسعه دامنه قدرت و منافع خود، هیچ ابایی از انجام جنایت ندارند. اینست که علیرغم وجود داعش و طالبان، حلقه خبیثه درون حکومت افغانستان، از اصلیترین متهمان وقوع چنین رویدادهایی به شمار می روند.
شیعیان افغانستان اقلیت مظلومی هستند که به دلیل شیعه بودن، هم از سوی گروههای تروریستی هدفهای مجازند و هم از سوی لیبرالهای قومگرا در داخل حکومت مغضوب هستند و هم از سوی کشورهای غربی حاضر در افغانستان، شریک راهبردی جمهوری اسلامی ایران دانسته شده و غیر قابل اعتماد شمرده میشوند و به همین دلیل، به طور مداوم، تلاش میشود تا به هر شکل ممکن، در تنگنا قرار داده شوند.
با اینکه این مردم طی بیست سال گذشته، کم حاشیه ترین ساکنان افغانستان بودهاند و مناطق محل سکونت آنها، امنترین و آرامترین مناطق افغانستان بوده و در عین حال، اکثریت قریب به اتفاق افتخارات علمی و ورزشی کشور هم به وسیله آنها رقم خورده، اما همواره از دو جهت، با چالش مواجه بودهاند.
۱ ـ توزیع عادلانه امکانات
همانطور که گفته شد، مناطق شیعهنشین در سراسر افغانستان، طی دو دهه گذشته، امنترین مناطق کشور بودهاند، اما در عین حال، سهم آنها از بودجه ملی و تطبیق پروژههای ملی، بسیار بسیار پایین بوده است.
جنبش روشنایی، یک جنبش مدنی هزارهها و شیعیان افغانستان در اعتراض به تبعیض هدفمند حکومت در خدماتدهی به استانهای شیعهنشین بود که در سال ۱۳۹۵، با وقوع یک عملیات انتحاری و شهادت صدها جوان تحصیلکرده شیعه، عاقبتی خونین به خود گرفت.
۲ ـ ناامنی
در کنار تبعیض آشکاری که دولت افغانستان در ارائه خدمات عمومی به شیعیان قائل میشود، عدم تأمین امنیت شیعیان در بزرگراهها، همواره یکی از اصلیترین مشکلات مردم بوده است.
هزاران نفر از افراد عادی و مسافر شیعه مذهب طی بیست سال گذشته، هنگام سفر از شهری به شهر دیگر، به وسیله گروههای تروریستی، در مسیرهای مختلف به گروگان گرفته شده و به شکل فجیعی به شهادت رسیدهاند.
شیعیان افغانستان، بارها از حکومت افغانستان خواستهاند تا امنیت آنها را در مسیرهای مواصلاتی تأمین کند، اما شواهد بسیاری گویای اینست که همان حلقه خبیثهای که پیشتر از آن سخن گفته شد، همواره از اینکه حکومت افغانستان برای تأمین امنیت این گروه از شهروندان خود اقدامی صورت دهد، پیشگیری کردهاند.
این دو چالش، هنوز هم چالشهای اصلی مردمانی است که آمار بیشترین مشارکت سیاسی و اجتماعی نیز در اختیار آنهاست و آنچه که در سالهای اخیر توسعه بیشتری یافته، کشاندن دامنه کشتار شیعیان از جادهها به مراکز عمومی در داخل شهرهاست.
چند سالی است که شیعیان، در هیچ جایی احساس امنیت نمیکنند و انفجارهای تروریستی و انتحاری در هر جایی که فکرش را بکنید، هر لحظه در انتظار آنهاست.
این گروه در مساجد، زیارتگاهها، مصلای نماز جمعه، باشگاههای ورزشی، تالارهای عروسی، بیمارستانها، دانشگاهها، مراکز آموزش کنکور، دبیرستانها و مدارس و خلاصه هر جایی که فکرش را بتوان کرد، در زمره اهداف تروریستها بودهاند. البته گاهی، حملات مشابه تروریستی به تجمعات برادران اهل سنت نیز انجام شده است، اما حجم و تعداد این حملات، هرگز قابل مقایسه با اتفاقاتی که برای شیعیان افتاده، نیست.
کوتاهی دولت
حقیقت این است که اکنون به قطع، نمیتوان گفت که چه گروهی، پشت ترورهای هدفمند و سریالی شیعیان قرار دارند، اما آنچه که بدیهی است این است که دولت افغانستان، در تأمین امنیت شهروندان شیعه خود، کوتاهی آشکاری انجام داده و میدهد و اگر نگوییم که دست برخی دولتمردان در این فجایع دخیل است، حداقل میتوان گفت که این کوتاهی در تأمین امنیت، به تشویق تروریستها منجر شده است.
در سالهای اخیر، همزمان با ایام محرم که خطرات حملات تروریستی در مجالس عزاداری محرم افزایش مییافت، گروههای مردمی تامین امنیت فعال میشوند و همین مسئله هم سبب شده که هیچ واقعه تلخی در ایام محرم سالهای اخیر روی ندهد.
مشابه چنین اتفاقی طی چند سال اخیر در درهای به نام جلریز که عنوان گذرگاه مرگ برای شیعیان را پیدا کرده بود و هزاران مسافر شیعه بیگناه در آن توسط طالبان سربریده شدند، اتفاق افتاد و یک گروه مردمی برای تأمین امنیت مسافرین شکل گرفت. اما سوگمندانه این است که نیروهای دولتی افغانستان همواره با اینکه شیعیان خود اقدام به تأمین امنیت خود کنند، مخالفت کرده است و آن گروه مردمی نیز رسماً به وسیله نیروهای ارتش، قلع و قمع شد.
اکنون این شیعیان بی پناه افغانستان هستند که از یک سو، در معرض شدیدترین تبعیضها قرار دارند و از سوی دیگر، هدف اصلی و آسان گروههای تروریستی محسوب میشوند و از جانب سوم، حکومت هم نه تنها از خود تعهدی برای حفظ امنیت آنها نشان نمیدهد که حتی از ایجاد هستههای مردمی برای تأمین امنیت نیز جلوگیری میکند و اینگونه انسان هزاره شیعه افغانستانی، مدام در معرض کشته شدن است و هیچ جایی برای او امن به حساب نمیآید.
همه این فجایع نیز در مقابل چشم جامعه جهانی و سازمانهای بینالمللی در حال وقوع بوده و با سکوت مرگبار و معنادار آنها مواجه است. از طرفی کشورهای غربی حاضر در افغانستان، شیعیان افغانستان را به طور ذاتی، دوستان استراتژیک خود نمیدانند و تصور میکنند که آنها، پیوندی عمیق و ناگسستنی با جمهوری اسلامی ایران و مردم آن دارند.
اما آنها نمیدانند که شیعه مظلوم افغانستانی در ایران هم فقط یک مهاجر ساده است و طبق قوانین حقوقی جمهوری اسلامی ایران، افغانستانیها با هم برابرند و شیعیان، بر خلاف تصور آنها، از امتیاز و حمایت ویژهای نسبت به هموطنان غیرشیعه خود برخوردار نیستند.
آنها نمیتوانند درک کنند که مذهب مشترک شیعیان افغانستان با مردم ایران، هیچ جایگاه ویژهای برای آنها نزد ایرانیان ایجاد نکرده تا از این رهگذر، توجه ویژهای از سوی نظام جمهوری اسلامی به آنها صورت گیرد.
اینجاست که شیعه مظلوم افغانستانی، مصداق از این مانده از آن رانده میشود. نه در افغانستان ستارهای دارد و نه در ایران بوریایی.
به قلم سیداحمد موسوی مبلغ، رئیس خبرگزاری اطلس/ خبرگزاری ایکنا
نظرات(۰ دیدگاه)