نبود برنامه استراتژیک
- انتشار: ۲۴ حمل ۱۴۰۰
- سرویس: دیدگاهسیاست
- شناسه مطلب: 110432

شکی نیست که جامعه جهانی کمک نسبتا خوبی به افغانستان نمود، پولی که با آن افغانستان دگرگون میشد؛ اما با نبود یک پلان و برنامه استراتژیک از سوی کشورهای خارجی و افغانستان، پولها خرج شد و در افغانستان هم تغییر معتنابهی به وجود نیامد. اگر چنین پلانی وجود داشت و طراحی میشد، افغانستان در وضع کنونی نبود.
در برنامه بلند و استراتژیک، ابتدا باید اهداف توسعهای بلند مدت (سدهای آب، نیروگاههای برق، گسترش راههای مواصلاتی با کیفیت، ایجاد راه آهن، توسعه آموزش کیفی، ایجاد پولیس آموزش دیده خودکفا، و…)مشخص، اولویت بندی میشد و منابع لازم برای تحقق آن تخصیص داده میشد. در چنین برنامهای افغانستان به یک توسعه نسبتا پایدار میرسید که خود زمینه را برای آرامش فراهم میکرد. اما آنچه عملا اتفاق افتاد، به جای برنامههای توسعهای بلند، برنامههای بدون بازده موقتی بود. مثل ساخت پل و پلچک در روستاها، سرکهای خامه ابتدایی، زهکشی و کانال کشی محدود مجاری آب، پرداخت کمکهای ناچیز بلاعوض مثل آرد، روغن و برنج و… به مردم که مسکن وار دردها را تسکین میداد ولی مرض فقر توسعه درمان نمیشد.
از سوی دیگر با نبود چنین برنامهای، بخش قابل ملاحظه کمکهای خارجی به افغانستان از طریق معاش مشاورین خارجی و خریداری اجناس از کشورهای کمککننده، از کشور خارج شده است که هیچ کمکی به توسعه پایدار و بلند مدت افغانستان ننموده است. در واقع بیشتر از ۶۰ درصد مجموع کمکها عملا در افغانستان به مصرف نرسیده است. از سوی دیگر با نبود پلان استراتژیک و وجود فساد گسترده، از برنامههای کوتاه مدت و موقتی پروژهها، عده معدودی مستفید و میلیونر شدند؛ بنابراین، از مجموع جمعیت کشور، تنها بین ۶ تا ۱۰ درصد نفوس کشور مستفید و ثروتمند شدند و ۹۰ درصد از مجموع نفوس، از این کمکها هیچ سودی را دریافت نکردهاند. به تعبیر دیگر به هر میزانی که کمکهای خارجی رشد داشته است، فساد اداری نیز افزایش یافته است. واسطه و واسطه بازی برای گرفتن پروژههای موقتی افزایش یافته است که نصف پول های کمکی به جیب دلالان واریز شد و نصف دیگر مصرف پروژههای موقت و بی کیفیت شد که بعد از مدتی تخریب شدند. در این میان با نبود چنین برنامهای، دولت مردان مسابقه قاپیدن این کمکها را داشتند و سهم مقامات دولتی نیز در حیف و میل این کمکها برجسته بوده است و یک بخش از کمکهای خارجی توسط مقامات فاسد دولت افغانستان حیفومیل شده است و بخش عمده دیگر آن، توسط «ان جی او» های خارجی به تاراج رفته است.
از جانب دیگر ضعف مدیریت کمکهای خارجی و انتقال یک بخش عمده آن به نیروهای تروریستی و جنگسالاران محلی یکی از بزرگترین اشتباهات استراتژیک غرب و امریکا در افغانستان بود؛ زیرا با عدم ایجاد پولیس و نیروی نظامی قدرتمند و خود کفا، طرفهای قراردادیهای افغانستان از طرف طالبان تحت فشار قرار میگرفت و طرف قرارداد برای تطبیق پروژههای توسعهی و بازسازی کوتاه مدت، مجبور بودند تا ۱۰ درصد از پول پروژه را به طالبان پرداخت کنند.
بنابراین، قسمت زیاد از کمکهای خارجی در ولایتهای ناامن در پروژههای کوتاهمدت به هدف ایجاد ثبات و امنیت نسبی بهمصرف رسیده است. به این معنی که قسمت ناچیز این کمکها در پروژههای توسعهی که منجر به افزایش ظرفیت اقتصاد داخلی شود، اختصاص یافته است.
عزیزالله خلیلی
نظرات(۰ دیدگاه)